ازدواج

مطالب ازدواج-مطالب خواندنی

ازدواج

مطالب ازدواج-مطالب خواندنی

۱۰ راه تضمینی برای عمیق تر کردن رابطه عاشقانه

۱۰ راه تضمینی برای عمیق تر کردن رابطه عاشقانه

داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست!

یک خبر بسیار مهمی که می تواند برای بسیاری از زوجین خبری خوش باشد این است که  اگر در یک رابطه موفق باشید ، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با انجام دادن اعمال جدید  و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور که هست حفظ کنید یا حتی روز به روز بهتر کنید. بااینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به ۱۰ راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.

۱- خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.

بیشتر انسانها رویا پردازی می کنند و در تصورات خود آرزو دارند طرف مقابلشان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. ولی بهتر است نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقعبینانه هستند. انتظارات غیرواقعبینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.

۲- هر از گاهی مهربان شوید.

اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، “من به تو فکر می کنم” برای بهتر شده رابطه ضروری است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک خوب و محبت انگیز مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.


۳- ۱۰ دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.

بیشتر زوج ها فکر می کنند که به طور مداوم در حال ارتباط با هم هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیق من بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان ، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا ، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. روزانه 10 دقیقه از وقتتان را اختصاص  دهید که با همسرتان درمورد چیزی جز کار ، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.


۴- هر هفته عاشق شوید
.
قرارملاقات های ناگهانی بسیار کاری خوب و فوق العاده  هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.
یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و علاقه شان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.

۵- با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.

رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود.
جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس های مختلف بروید.

سایت همسریابی

همسریابی

 
 ۶- دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.

بر اساس بیشتر عکس العمل های آقایان اثبات شده است که ببیشتر مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.

۷- مراقبت و حمایت کنید.


یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت در تحقیق من متفقاً گفتند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.

۸- بخندید.

خنده یک تمرین معنوی است. خنده سبب شادی روح می شود در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را در زندگیتان به باد فراموشی نسپارید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.

۹- اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.

وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجاز بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید. مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.

۱۰- راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.

همه زوج های خوشبخت در تحقیق من می گفتند داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. در مورد نیازهای خود و همسرتان با هم حرف بزنید. این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!

جاده زندگی یک‌طرفه نیست

 جاده زندگی یک‌طرفه نیست

تا به حال نشده است هیچ زوج مشترکی اصلا در زندگی خود دچار مشکل نشوند حتی خوشبخت ترین زوج ها هم ممکن است در موضوعی مشکل داشته باشند . بنابراین حتی اگر شما جزء آن دسته از زوج‌هایی هستید که به ندرت دچار مشکل می‌شوید، بهتر است از قبل بدانید که در بروز این گونه مشکلات چگونه باید رفتار کنید. معمولا مشکلات زوج‌ها حول محور مسائلی مثل پول، روابط جنسی و بچه‌هاست؛ پس بهتر است قبل از آنکه زیر یک سقف بروید و زندگی مشترک خود را رسما شروع کنید، راجع به این مسائل به طور شفاف با هم حرف بزنید. البته گاهی اوقات علی‌رغم تمام تدابیر اندیشیده شده، باز هم در زندگی مشترک در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرید که فکر می‌کنید هیچ یک از آنها تأثیری نداشته‌اند. زوج‌‌های موفق که بسیار کم دچار اختلال و مشکل می‌شوند، می‌دانند چگونه باید بحران‌ها را مدیریت کنند.

آنها مطالعه می‌کنند، در برخی سمینارها شرکت می‌کنند و به رفتارهای زوج‌های موفق بیشتر توجه و دقت دارند. در اینجا ما به چند مورد از مشکلات عمومی و روش‌های حل آنها اشاره می‌کنیم: ریشه تمام مشکلات زوج‌ها ارتباطات ضعیف آنها و عدم مهارت کافی برای ایجاد رابطه با یکدیگر است.

روش‌های حل مشکل: برای رابطه داشتن و رسیدن به این مهارت، وقت بیشتری صرف کرده و با یکدیگر رابطه واقعی برقرار کنید. وقتی در کنار هم هستید و قرار است راجع به موضوعی با هم حرف بزنید، تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهید و محیط خانه را خلوت کنید؛ طوری که هیچ‌چیز ارتباط شما را قطع نکند.

اگر عادت دارید با صدای بلند حرف بزنید، بهتر است در یک مکان عمومی، مثل کتابخانه، پارک و یا رستوران یکدیگر را ملاقات کنید تا همواره توجه داشته باشید که صدای‌تان را بالا نبرید و دیگران را متوجه خود نکنید.قبل از شروع صحبت بهتر است برخی موارد را در خود بقبولانید؛ مثل اینکه کسی حق ندارد حرف دیگری را قطع کند و یا از عباراتی مثل تو هیچ‌وقت، تو همیشه و … استفاده کند. به خاطر داشته باشید که یک بخش اصلی ارتباط، خوب گوش دادن است؛ بنابراین باید واکنش شما به گونه‌ای باشد که همسر یا طرف مقابل‌تان مطمئن شود شما به حرف‌هایش گوش می‌کنید.

مثلا مستقیم به چشم‌هایش نگاه کنید، با ناخن‌های‌تان بازی نکنید و فقط وانمود نکنید که حرف‌هایش را گوش می‌دهید؛ بلکه این کار را به طور واقعی انجام دهید. رفتار شما باید به گونه‌ای باشد که او بداند شما منظورش را فهمیده‌اید. حتما برخی جملات او را دوباره تکرار کنید و از او راجع به منظورش بپرسید؛ مثلا: «چیزی که من فهمیدم این است که تو معتقدی کارهای زیادی را باید در خانه انجام دهم؛ در حالی که هر دو به یک اندازه در خارج از خانه نیز مشغول به کاریم.»مشکلات مربوط به پول حتی قبل از آنکه زندگی مشترک خود را رسماً شروع کنید، وجود دارند؛ مثل وقتی که مجبور به پرداخت هزینه‌های عروسی خود هستید.

روش‌های حل مشکل: بهتر است راجع به وضعیت مالی خود صادقانه با همسرتان حرف بزنید. اگر مشکل مالی شما چندان جدی نیست و خیلی زود هم برطرف می‌شود، اصلا به آن اهمیت ندهید و به روال عادی زندگی برگردید. می‌توانید برخی از مخارج خود را که اضافی به نظر می‌رسند، حذف کنید تا بار مشکلات‌تان سبک‌تر شود. برنامه‌ریزی کنید که یک نفر مسوول امور مالی خانه باشد و نفر دیگر مسوول پس‌انداز کردن. قبول کنید که تمام این کارها به نفع خودتان است. خودتان و همسرتان را سرزنش نکنید. بهتر است برای رفع مشکلات مالی هر دو کار کنید. داشتن استقلال مالی کمک می‌کند تا بخشی از هزینه‌ها کاهش یابد. اهداف کوتاه‌مدت و درازمدت خود را مشخص کنید. داشتن اهداف شخصی نیز بسیار خوب است؛ اما اهداف مربوط به خانواده در اولویت هستند. مراقبت از همسر و بچه‌ها جزء وظایف شماست؛ بنابراین با برنامه‌ریزی صحیح کاری کنید که نیازهای اصلی‌شان برطرف شود. این روزها بیشتر زن و شوهرها هر دو در محیط خارج از خانه کار می‌کنند و حتی برخی از آنها دو شغله هستند؛ بنابراین بهتر است کارهای خانه به طور مساوی تقسیم و انجام شود. روش‌های حل مشکل: می‌توانید تمام کارها و امور مربوط به خانه را بنویسید و با توافق یکدیگر، آنها را بین خودتان تقسیم کنید. کارها باید به طور مساوی تقسیم شوند و با فشار بیشتر به یکی از زوج‌ها موجب رنجش و اذیت بیشتر او نشود. اگر یکی از زوج‌ها به کارهای خانه علاقه دارد و یکی دیگر از انجام کارهای خانه متنفر است، می‌توانید به گونه‌ای کارها را تقسیم کنید که یک نفر کارهای خانه را انجام دهد و یک نفر عهده‌دار خرید و رسیدگی به کارهای حیاط و باغچه‌ها باشد. اعتماد، بخش اصلی یک رابطه است. آیا رفتار خاصی در همسرتان می‌بینید که مانع از اعتماد شما به او می‌شود؟ یا اینکه یک مساله یا اختلاف حل‌نشده بین شما وجود دارد که این اعتماد را از شما یا او سلب می‌کند؟

روش‌های حل مشکل: شما و شریک زندگی‌تان با رعایت برخی نکات می‌توانید کاری کنید که اعتماد بیشتری به هم داشته باشید. ثابت قدم باشید وقت‌شناس باشید به آنچه که قول می‌دهید، عمل کنید دروغ نگویید؛ حتی دروغ مصلحتی منصف باشید؛ حتی هنگام اختلاف و درگیری به احساسات همسرتان احترام بگذارید و احساسات او را جریحه‌دار نکنید؛ حتی اگر با او اختلاف‌نظر بسیاری هم دارید، هرگز احساسات او را نادیده نگیرید. وقتی که قول می‌دهید با او تماس می‌گیرید، به قول‌تان عمل کنید. اگر کاری پیش‌آمد که مجبور شدید دیرتر به خانه بروید، حتما طی یک تماس به همسرتان خبر دهید. وظایف مربوط به خانه و خانواده را انجام دهید و کوتاهی نکنید. وقتی که کاری درست پیش نرفت، بیش از اندازه واکنش نشان ندهید. زخم‌های کهنه را باز نکنید و سعی کنید برخی خاطرات تلخ را فراموش کنید.

از حسودی بپرهیزید. تا انجا که می توانید به حرف های همسرتان را با تمام وجود بشنوید. البته زندگی پستی و بلندی‌های بسیاری دارد و شما می‌توانید هر دو با هم کاری کنید که این مشکلات به حداقل برسند. واقع‌بین باشید. هر آنچه را که نیاز دارید و می‌خواهید، به طور مستقیم به او بگویید. خوش مشرب و شوخ‌طبع باشید. برخی چیزها را به حال خود رها کنید و سعی کنید از زندگی بیشتر لذت ببرید. کارهای خود را به دیگران محول نکنید. هر چه کمتر بدانید و کمتر تلاش کنید، مهارت کمتری در ایجاد یک رابطه خوب خواهید داشت. ناسازگاری‌ها و اختلافات گاه و بیگاه جزء لاینفک زندگی است، اما اگر شما و شریک زندگی‌تان در اثر این اختلافات اتفاقی، زندگی و رابطه‌تان را به معنای واقعی از دست می‌دهید و هر چه می‌گذرد احساس می‌کنید ارتباط‌تان سردتر می‌شود، بهتر است دست به کار شوید و آرامش و گرمی را دوباره به زندگی‌تان برگردانید. شما قربانی نیستید. چگونه رفتار کردن و نوع عکس‌العمل‌تان را خودتان انتخاب می‌کنید.

با خودتان صادق باشید. آیا در فکر یک راه‌حل مناسب برای مشکلات خود هستید و یا اینکه ترجیح می‌دهید بنشینید و عواقب کارها و رفتارهای خود را ببینید؟ اگر با فکر کردن به رفتار و کردار خود به این نتیجه رسیدید که خوب عمل نکرده‌اید، هم‌اکنون بهترین زمان برای تغییر رویه است؛ بهتر است شروع کنید. اگر ترجیح می‌دهید به رفتارهای قبلی خود ادامه دهید، باید رنج و عذاب ناشی از آن را نیز تحمل کنید و نمی‌توانید انتظار دیگری داشته باشید. این را بدانید که با اندک تغییری در رفتارها‌ی‌تان شاهد بزرگ‌ترین تغییرات در زندگی خواهید بود؛ مثلاً اگر عادت دارید وسط حرف‌های همسرتان بپرید و شروع به دفاع از خود کنید، بهتر است با کمی درنگ کردن، کم‌کم این عادت را کنار بگذارید. خواهید دید که با همین مقدار کم مکث کردن چه نتیجه بزرگی به دست می‌آورید و چقدر اختلافات‌تان کم می‌شود. وقتی که اشتباه می‌کنید، آن را قبول و معذرت‌خواهی کنید. برای یک‌بار این روش را امتحان کنید و ببینید چه نتیجه‌ای عایدتان می‌شود. شما نمی‌توانید رفتارهای دیگران را کنترل کنید؛ ولی حتما می‌توانید این کار را در مورد خودتان انجام دهید.

همسریابی

سایت همسریابی

برخی عوامل روی میزان اختلافات زوج‌ها و حتی طلاق آنها تاثیر می‌گذارد؛

 
۱- زنانی که با داشتن سن زیر 18 سال ازدواج می کنند ، ۴۸ درصد بیشتر از سایر زنان در معرض طلاق هستند.

۲- زنانی که کودکان خود را بیشتر از همسرانشان دوست دارند.

۳- طبق آمار زن و شوهرهایی که دو دختر دارند، ۴۳ درصد در معرض طلاق هستند ولی زن و شوهرهایی که دو پسر دارند؛ ۳۶ درصد!

۴- مردانی که ترشح هورمون تستسترون در بدنشان بیشتر است، ۴۳ درصد بیشتر در معرض خطر هستند.

۵- اگر فرزند شما در هفته ی بیستم به بعد جان خود را از دست می دهند، ۴۰ درصد بیشتر در معرض طلاق هستید.

۶- مهندسان هسته‌ای، عینک‌سازها و کشاورزها بسیار کمتر از دیگران طلاق را تجربه می‌کنند!

۷- براساس آمار انجام شده، زنان آمریکایی ۴۷ درصد، زنان آفریقایی ۳۲ درصد و زنان آسیایی ۲۰ درصد، در معرض طلاق هستند.

۸- زنانی که شغل های آنان به گونه ای است که در آنجا با مردان مختلف سروکار دارند، ۷۴ درصد بیشتر از دیگران در معرض طلاق هستند.

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟


هر انسانی در زندگی خود به طور حتم دچار اشتباهاتی شده است. همه ی انسانها جایز الخطایند! این باور همه ی ماست؛ ولی این به آن معنا نیست که هر اشتباهی بکنیم ؛ بلکه یعنی هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست . همه ما کم و بیش در زندگی اشتباهاتی داشته و داریم. مهم این است که درک کنیم چه اشتباهاتی کرده ایم و آنها را تکرار نکنیم. زن و شوهر در زندگی مشترک هم عاری از اشتباه نیستند. حتی گاهی اوقات این مشکلات سبب به لرزه در آمدن پایه های یک خانواده می شود.  هنگام بروز اشتباهی از جانب همسرمان ، لحن ما برای گفتن آن می تواند تشدید کننده ی شرایط بد پیش آمده باشد ؛ اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.

آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟


یکی از مشکلاتی که زن و شوهر ها با آن روبه رو می شوند ، شرایطی است که اشتباهی از جانب آنها رخ می دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن را نمی داند. سوال مهمی که برای فرد در این شرایط ایجاد میشود ، این است که  آیا باید این اشتباه را به روی همسرش بیاورد یا از آن بگذرد؟ نکته ی ظریفی در این تصمیم گیری وجود دارد. گاهی اشتباهی که از همسرمان سر زده ، عمدی نیست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکب نشده؛ بنابراین جدای از مساله ی ناراحتی پیش آمده ، مهم است که بدانیم همسرمان از آنجا که عمدی این اشتباه را انجام نداده؛ پس اشرافی هم به آن ندارد. یعنی او نمی داند که او اصلا کار اشتباهی انجام داده است .در این شرایط او حق دارد که بداند رفتار یا گفتارش درست نبوده ؛ چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتی ما بشود ، نوع ناراحتی شدت یافته مااز تکرار این عمل اشتباه ، او را می رنجاند و این توقع هم در وی شکل میگیرد که” من که نمیدانستم این کارم از نظر تو اشتباه است” .پس بهتر است آنچه را حس می کنیم میتواند تکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است را حتما به  او بگوییم.

فضایی محترمانه برای گلایه

هنگام مطرح کردن اشتباه همسرتان بهتر است در کمال آرامش با او صحبت کنید و دعوا یا مشاجره به راه نیندازید . سر او داد نکشید.با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید.تنها گفتن این که ” من از این کارت خوشم نیومد”کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود .علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده،ب رطرف شود.اگر همسرتان پی به اشتباهش می برد، لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید.
وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت ، آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مساله ی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد ، آن را پیش نکشید.

همسریابی

سایت همسریابی

 
ادامه مطلب ...

آشیانه‌هایی بـالنــده بسازید

آشیانه‌هایی بـالنــده بسازید


همه ی ما تاکنون روزهای سختی را داشتیم  و این خانواده ی ما بودند که به داد ما رسیدن و با عملکرد صحیح خود سعی در حل مشکلات ما کردند. همچنین لحظاتی را به یاد داریم که در خانواده احساس بدی داشته‌ایم و  شاهد بوده‌ایم که خانواده‌مان عملکرد نامناسب یا ناشایستی داشته‌اند و نتوانسته‌اند درست تصمیم بگیرند یا درست عمل کنند. نتوانسته‌اند درست واکنش نشان دهند یا رفتار مطلوبی داشته باشند. باید این را به یاد داشته باشیم که این خانواده است که شخصیت ما در آن شکل می گیرد. ما هر چه از خانواده و نقش آن بگوییم کم گفته‌ایم و همچنان جای سخن گفتن درباره خانواده وجود دارد. شاید شنیده باشید که می‌گویند دو نوع خانواده وجود دارد. خانواده بالنده و خانواده‌های غیر بالنده.  در خانواده بالنده شرایط برای رشد و بالندگی فرد فرد خانواده‌، از والدین گرفته تا فرزندان‌، فراهم است.

در چنین خانواده‌هایی احترام گذاشتن به علایق و سلیقه های دیگران بسیار مهم است. افراد به هم اعتماد دارند و اعتماد به نفس شان هم بالا است. هر کس می‌تواند بدون آنکه تحقیر یا تمسخر شود از نظرات و عقاید و خواسته‌های خود سخن بگوید. همه می‌توانند به حرف هم گوش کنند. گوش کردن واقعی. هر کس جایگاه و ارزش خود را دارد و کسی به خاطر خواسته‌ها یا احساسش زیر سوال نمی‌رود. اما خانواده‌های غیر بالنده درست برعکس‌اند. در‌این خانواده‌ها کسی ارزش حقیقی ندارد. اعتماد به نفس‌ها پایین‌اند. احترام وجود ندارد یا کمرنگ است. شرایط رشد فراهم نیست بلکه بیشتر نوعی خودکامگی و زور و اجبار وجود دارد. کسی به حرف کسی گوش نمی‌دهد یا واقعا گوش نمی‌دهد. افراد خانواده در نظر دادن آزاد هستند و بدتر از همه‌این که کسی نمی‌تواند از احساس واقعی‌اش حرف بزند. اگر می‌خواهید خانواده بالنده‌ای داشته باشید باید همیشه نکاتی را مد نظر داشته و بدان عمل کنید. اولین رکن‌های هر خانواده‌ای زن و شوهر هستند. حتی قبل از آنکه زن و شوهر بچه‌دار شوند و خانواده شکل بگیرد لازم است خود آنها افرادی سالم و از نظر روانی پویا و بالنده باشند. در‌این جا می‌خواهیم بدانیم زن و شوهر پویا و بالنده به چه معناست؟

زن و شوهر درخانواده بالنده


یکی از دستاوردهای غم انگیز روانشناسان و متخصصین خانواده‌این است که زن و مردی که خود‌، از سلامت روان و رفتار برخوردار نباشند نمی‌توانند فرزندان سالم و بالنده داشته باشند. زن و مرد سالم ،علاوه براین که باید همه نشانه‌های سلامت را داشته باشند لازم است قبل از فرزندان به فکر بالندگی و موفقیت خود باشند. حتما تعجب می‌کنید و می‌گویید‌این طور که تبدیل می‌شوند به افرادی خودخواه و از خود متشکر! اما‌ این طور نیست. بچه‌ها از پدر و مادری که به خود توجه دارند و برای خود و نظرات و پیشرفت خود ارزش قائلند بسیار بیشتر چیز یاد می‌گیرند تا از پدر و مادری که خود را دوست ندارند و همه امید و آرزویشان موفقیت فرزندان است. معمولا فرزندان دسته دوم بسیار لوس و خودخواه  یا بی انگیزه بار می‌آیند. آنها حتی در زمانی که همه وسایل رفاهشان فراهم است تصور می‌کنند زیر فشارند. پدر و مادر خواهی نخواهی روی آنها بشدت متمرکزند و بدون توجه به نیازهای خود تنها نیازهای فرزندان خود را برآورده می‌کنند و خواهی نخواهی از آنها انتظار دارند که دگرگون شوند و ناگهان تبدیل شوند به یک انسان موفق و سرآمد. آنها الگوی مناسبی را به بچه‌ها نشان نمی‌دهند تا فرزندشان آنرا درونی کند و با آن همانند سازی کنند. الگویی که  به فرزندانشان نشان می‌دهند انسان درمانده و شکست خورده‌ای است که در زندگی به هیچ نرسیده و حالا دارند فرزندشان را مجبور می‌کنند تا به جای آنها  به جایی برسد! فرزند از چنین مادر و پدری بیزار است. او خود را در پرقو می‌بیند اما چه فایده؟ بیرون از پر قو‌، پدر و مادر ناکامی هستند که خودشان هیچ ندارند و برای خود کاری نمی‌کنند در عوض دارند او را وادار به موفقیت می‌کنند! در حالیکه موفقیت یک چیز اجباری و زوری نیست.

همانند سازی با والدین


فرزندان ما از سال‌های اولیه کودکی شروع به همانند سازی با ما می‌کنند. روانشناسان معتقدند در حالت عادی فرزند با والد همجنس خود همانندسازی می‌کند اما در برخی حالات که طرح آنها از حوصله‌این مقاله خارج است فرزند ما با والد غیر همجنس نیز در برخی ویژگی‌ها و رفتارها همانند سازی دارد. او آگاهانه یا نا آگاهانه همان کارهایی را انجام می‌دهد که ما انجام می‌دهیم. حتی الگوهای دیگر‌مانند دروغگویی، واکنش‌های عصبی و پرخاشگری، شادی یا‌اندوهناکی و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت را از ما یاد می‌گیرد. بسیاری از مراجعینی که کودکانشان عصبانی می‌شوند، سر خود را به دیوار می‌کوبند، موهای خود را می‌کشند‌، فریاد می‌زنند‌، جیغ می‌زنند یا… در هنگام مراجعه به روانشناس و بررسی و تحلیل رفتارها متوجه می‌شوند که همه‌این رفتارها را کودک از خود آنها یا همسرشان آموخته‌، آنرا درونی کرده و به عنوان یک الگوی ثابت رفتاری‌، حالا دارد همه آنها را اجرا می‌کند! بنابراین هر آرزویی که برای کودکان و کلاً  برای فرزندانتان دارید اول باید خودتان به آن برسید. هر رفتاری که می‌خواهید فرزندتان داشته باشد باید اول خودتان آن را داشته باشید. اگر می‌خواهید فرزندتان راست بگوید باید خودتان راستگو باشید و اگر می‌خواهید رفتار پرخاشگرانه را از فهرست رفتارهای کودکتان حذف کنید نخست باید آنرا از فهرست رفتارهای خود پاک کنید

ارتباط در خانواده

یکی از مباحث مهم و کلیدی در هر خانواده‌، میزان ارتباط و کیفیت رابطه‌ای است که بین افراد خانواده‌ایجاد می‌شود. هر فردی در خانواده احتیاج به توجه و محبت دارد. هیچکس از‌این قاعده مستثنی نیست. ممکن است فرزندان خصوصا در کودکی و نوجوانی نیاز بیشتری به محبت و توجه داشته باشند ولی پدر و مادر نیز نیاز به محبت و توجه دارند.‌این توجه و محبت‌، اگر بخواهد حقیقی باشد باید در پرتو یک رابطه بالنده و موثر ابراز شود نه بصورت ماشینی. در یک رابطه خوب‌، هر دو طرف رابطه‌، لذت می‌برند، یاد می‌گیرند و توجه و محبت دریافت می‌کنند و احساس رضایت می‌کنند. در یک رابطه خوب هر دو طرف بلدند خوب گوش بدهند‌، عمق موضوعی را که با آنها مطرح می‌شود درک کنند و می‌توانند در رفع مسائل به هم کمک کنند. پدر و مادر‌ها باید ژست سوپرانسان بودن خود را وقتی سوپر انسان نیستند کنار بگذارند‌، و به شکلی حقیقی در رابطه ظاهر شوند. آنها حل المسائل نیستند‌، بال ندارند و نمی‌توانند همه مشکلات خانواده و فرزندان را به تنهایی حل کنند. بلکه باید روش حل مسئله را به فرزندان بیاموزند.

گاهی بد نیست مشکلات را با فرزندان مطرح کنند و وقتی کمکی از دست فرزندشان بر می‌آید از کمک او بهره مند شوند.‌این بدین معنا نیست که باید بار خود را بر دوش  فرزندان خود بیاندازند. بلکه منظور رشد دادن فرزند در محیط و شرایط واقعی است. به هر حال فرزندان ما باید بدانند دنیا جایی است که در آن محرومیت‌، مشکلات‌، مسئله و ناکامی هم وجود دارد. ما نباید فرزندان‌مان را از مشکلات دور نگه داریم بلکه اگر پدر و مادر خوب و بالنده‌ای باشیم باید آنها را با روش‌های حل مشکلات و مسائل‌اشنا کنیم.‌این کار با برقراری ارتباط موثر و درست با آنها و حتی با برقراری یک ارتباط سالم و موثر با همدیگر (زن و شوهر) میسر می‌شود. اگر ارتباط برقرار کردن را بلد نیستید‌، قبل از هر کار دیگری در زندگی ‌، سعی کنید آن را یاد بگیرید.

سایت همسریابی


همسریابی
 
 فرزندان شما همه زندگی شما نیستند!

یکی از تصورات نادرست که بیشتر مادر و پدر ها دارند این است که فکر می کنند فرزندان آنها همه چیز زندگی شان هستند! ‌این باور غلط هم در فرزندان آنها احساس گناه و ناراحتی دائمی‌ایجاد می‌کند و هم وظیفه پدر و مادر بودن را برای خود آنها تبدیل می‌کند به وظیفه‌ای سخت و تنفرآمیز! انگار خود آنها ماشین‌هایی هستند که فقط باید به فکر بچه‌هایشان باشند. یک لحظه هم آرامش و آسایش ندارند و می‌خواهند همیشه درحال فراهم کردن همه چیز برای تنها چیزهای زندگی شان، یعنی برای فرزندانشان باشند!‌این باور غلط چنان در برخی از پدر و مادر‌ها شکل گرفته است که در گام‌های اول نمی‌توانند باور سازنده تری را جایگزین آن نمایند. باور به‌این که زندگی‌، از خود آنها هم انتظاراتی دارد. آنها به خداوند‌، به جهان و به همه کائنات مدیون‌اند و در مقابل همه نعمت‌ها، استعدادها و مواهبی که به آنها داده شده مسئولند. باید خود را شکوفا کنند. باید برای جهان کاری کنند و دین خود را ادا کنند اما متاسفانه چنین پدر و مادرهایی خود را ماشین‌هایی می‌دانند در خدمت فرزندانشان. آدم آهنی‌هایی که باید کار کنند باید از خود مایه بگذارند و خود را فدای فرزندانشان کنند. مطمئنا فرزندان ‌اینها با ‌این الگوهای ماشینی یا هرگز به موفقیتی نمی‌رسند و یا اگر هم ظاهرا تحصیل کنند یا در زندگی شغلی موفق شوند‌، در زندگی شخصی خود احساس شادی و آرامش نخواهند داشت و‌این چرخه معیوب‌، تا سالیان بعد همچنان تکرار می‌شود.

به فرزندان خود انگیزه بدهید


یکی از مشکلاتی که اکثر والدین ها دارند این است که فرزندان خود را به زور به کارهایی که مایل نیستند وادار می کنند. ‌این کار جدا‌ً اشتباه است. اگر انگیزه درونی برای کاری وجود نداشته باشد بایک بولدوزر هم نمی‌توانید فرزندتان را به جلو برانید! انگیزه باید از درون هر کس او را تشویق به پیشرفت  و یادگیری کند. متاسفانه والدین با تهدید، با تنبیه‌، با وعده‌های رنگارنگ، با نصیحت و‌ اندرز، با مقایسه، با کنترل و سختگیری و مشابه‌این‌ها در فرزندان انگیزه‌های اجباری و کاذب‌ ایجاد  می‌کنند. اما همه‌این کارها نه تنها‌ اشتباهند بلکه در نهایت ‌ایجاد انگیزه موثری نمی‌کنند.

در عوض بهتر است والدین به‌این مولفه‌ها توجه کنند:

اول: فرزندان خود را بشناسید. استعداد، توانمندی، آمادگی و ویژگی‌های شخصی و منحصر به فرد آنها را بشناسید و بر اساس آنها‌، بر اساس علائق و توانمندی هر یک، آنها را به سمت هنر یا دانشی که بدان گرایش دارند سوق دهید.
دوم: فرزندان را به جایزه عادت ندهید. منظور‌ این نیست که به فرزندانتان جایزه ندهید بلکه منظور‌ این است که انگیزه آنها را با شرط و شروط و پاداش و جایزه تحریک نکنید. انگیزه‌های درونی را پرورش دهید. مانند لذت بردن از انجام کار.
سوم: بیشتر از تایید‌های کلامی استفاده کنید. مثلا بگویید کار خود را خوب انجام دادی. معلوم است استعداد خوبی در ‌این کار داری و…‌این کار بسیار موثرتر از گذاشتن شرط و شروط است.
چهارم: از دخالت بیجا پرهیز کنید. خوب است که والدین فرزندانشان را در انجام کارها راهنمایی کنند اما دخالت بیجا و به عهده گرفتن مسئولیت کارهای آنها اصلا درست نیست.
پنجم: به فرزندانتان ابراز وجود را بیاموزید. داشتن فرزند منفعل که همیشه «چشم» بگوید شاید از نظر پدر ومادر خوب و راحت باشد. اما برای خود فرزند اصلا مناسب نیست. بدین ترتیب او خلاقیت‌اش را از دست می‌دهد و همیشه در حالت بلاتکلیف باقی می‌ماند. فرزند پرخاشگر هم یک مصیبت است. بنابراین در وسط‌این جاده حرکت کنید. نه انفعال و نه پرخاش. اجازه دهید  فرزندتان احساس و نظرش را آزادانه بگوید و بیان کند. هر جا لازم است استعداد و توانایی خود را مطرح کند. اما به شکل منطقی نه با پرخاش یا انفعال.‌ این را به فرزندتان یاد دهید. داشتن ابراز وجود سالم در خودتان‌، به فرزندانتان هم آن را خواهد آموخت.
خانواده خود را به خانواده‌ای بالنده تبدیل کنید. جایی برای رشد، شادی و لذت و تبادل محبت.

پنج گنج زندگی مشترک

پنج گنج زندگی مشترک

هرکسی در زندگی به دنبال عشقی واقعی است اما آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که ایا فقط عشق است که سبب خوشبختی ما می شود؟ عشق در کنار لذت، خوشحالی، اعتماد و شکوفایی شخصی است که معنی پیدا می‌کند….
برای همسریابی و انتخاب شخص مورد نظر تنها عشق کافی نیست.

در زیر 5 کلید اساسی ذکر شده که به شما کمک خواهد کرد تا واقعا در زندگی مشترک احساس خوشبختی کنید:


عاشق کسی شوید که عاشق شماست


این نکته را به یاد داشته باشید که قبل از اینکه وارد یک رابطه کاملا یک‌طرفه شوید، درست فکر کنید. اینکه شما مرد یا زنی را با تمام وجود دوست داشته باشید اما او حتی نگاهی به شما نیندازد کار درستی نیست. سعی کنید کسی را دوست داشته باشید که او هم متقابلا شما را دوست داشته باشد. دل بستن به فردی که به شخص دیگری علاقه دارد یا متعهد نیست و نسبت به شما بی‌تفاوتی می‌کند، کار صحیحی نیست و از چنین زندگی‌ نمی‌توان انتظار خوشبختی داشت. اگر عاشق چنین فردی هستید تنها ۲ راه وجود دارد؛ یا او را فراموش کنید یا کاری کنید که عاشق شما شود. تنها در صورتی که هر دوی شما به هم عشق بورزید ـ آن هم عشق واقعی ـ خوشبختی نصیبتان می‌شود.

آدمی شبیه خود بیابید

درست است که همیشه می‌گویند قطب‌های متضاد همدیگر را جذب می‌کنند اما بهتر است بدانید کسانی که ارزش‌ها و انگیزه‌های مشابهی دارند در زندگی بیشتر موفق‌تر هستند. بهتر است فردی را که برای زندگی انتخاب می‌کنید عقاید مشابهی با شما داشته باشد حتی مسائل و علائق ساده‌ای مانند رنگ، موسیقی، برنامه تلویزیونی و مزه‌های یکسان و مشابه بین دو نفر می‌تواند سبب نزدیک شدن بیشتر آنها به هم شود. عقاید سیاسی و اجتماعی یکسان و داشتن ارزش‌های مشابه، روابط زناشویی را قوی‌تر می‌کند.

 سایت همسریابی

 به خاطر آنچه هست، دوستش بدارید!

اولین ملاقات‌ها زمانی است که هر دو نفر برای جذب طرف مقابل تلاش می‌کنند و خود را به بهترین شکل نشان می‌دهند. مهم آن است که زن و مرد خیلی از واقعیت فاصله نگیرند.این نکته را به یاد داشته باشید که دروغ، قاتل روابط است. وقتی همسر شما متوجه شود که به او دروغ گفته‌اید دیگر به شما اعتماد نخواهد کرد. در آغاز یک رابطه خود را آن‌گونه که هستید نشان دهید و از طرف مقابل نیز بخواهید صادق باشد و به خاطر آنچه که هست، همسرتان را دوست بدارید.

طرف مقابل را بشناسید

تنها زمان است که به زن و مرد اجازه می‌دهد همدیگر را بهتر بشناسند و از خوبی‌ها و عیب‌های هم مطلع شوند. خیلی طرف مقابل را در ذهن خود تبدیل به فردی ایده‌آل نکنید چون در این صورت ممکن است بعد از مدتی ناامید و زده شوید. نکته دیگر اینکه خیلی روی طرف مقابل فشار نیاورید تا مطابق خواسته‌های شما عمل کند.

مقایسه را کنار بگذارید

زندگی پر از تغییرات و فراز و نشیب است است و معنی خوشبختی نیز به همین دلیل متغیر است. هرگز همسر خود را با شخص دیگری مقایسه نکنید. هر زوجی قوانین خاص خود را دارد و مقایسه آن با دیگران اشتباه است. خوشبختی نه یک هدف است نه یک افسانه. تمامی لحظات شاد در یک زندگی سازنده خوشبختی است.