ازدواج

مطالب ازدواج-مطالب خواندنی

ازدواج

مطالب ازدواج-مطالب خواندنی

7 نکات برای اولین دیدار با همسر آینده


7 نکات برای اولین دیدار با همسر آینده


بعد از همسریابی   و پیدا کردن شخص مورد نظر اولین ملاقات بهترین زمان برای شناخت طرف مقابل  و اینکه بررسی کرد که آیا تمایلی برای ملاقات مجدد وجود دارد یا خیر؟ اما تابحال به این موضوع فکرکرده اید که در اولین دیدار با همسر آینده خود چگونه باید رفتار کنید؟

1-منظم  باشید وسر وقت در قرار خود حضور داشته باشید
سعی کنید طوری برنامه ریزی کنید که سر وقت به قرار خود برسید. اگر طرف مقابل شما دیر رسید از بازخواست کردن پرهیز کنید. سعی کنید درکش کنید اما اگر این وقت ناشناسی در دفعات بعد هم تکرار شد، آن را به عنوان یک نشانه جدی از مسئولیت پذیر نبودن، ناتوانی در برنامه ریزی و مدیریت تلقی کنید.

2- مرتب و تمیز باشید

یکی از مواردی که نشان احترام گذاشتن شما به طرف مقابل هست، رسیدن به ظاهر و تیپ خودتان در زمان ملاقات است. به اندازه یک عروس یا داماد به خودتان نرسید اما آراسته، مرتب و تمیز باشید و به نوعی لباس بپوشید که بتوانید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید. شخصیت و وقار را در لباس پوشیدن خود نشان دهید.

3- نگاهتان را کنترل کنید

از نگاه کردن به اطراف پرهیز کنید، موقعی که او صحبت می کند به چشمانش توجه کنید اما زل نزنید تا به نظر برسد زیادی در نخ او هستید یا نگاه سالمی ندارید. به حدی نگاه کنید که نه خودتان و نه طرف مقابل معذب نشود.

ساکت ماندن و اینکه دائم در پاسخ آقا بگویند «منم موافقم!» یا «منم همین‌طور!» نه کارساز است و نه جذاب! آقایان هم دقت کنند خانم‌ها انتظار دارند آنها هم در گفت‌وگو شرکت کنند

4- زیاده روی نکنید

گاهی اوقات برای اینکه بخواهیم خود را خوش صحبت جلوه کنیم  به طور نا خود آگاه برخی از عیوب شخصیمان را رو می کنیم. آنقدر خجالتی نباشید که اعتماد به نفستان از دست برود. خیلی هم تند تند و بی وقفه صحبت نکنید و تمام مدت در مورد خود تعریف نکنید، سعی کنید که از او هم سوال بپرسید.

مکالمه، خیابانی دوطرفه است که هر دو نفر هم باید صحبت کنند و هم گوش کنند و اصلا یکطرفه معنا پیدا نمی‌کند. خانم‌ها باید توجه داشته باشند وقتی برای آشنایی و ازدواج با آقایان صحبت می‌کنند، هیچ اشکالی ندارد که نظرشان را بگویند و در مورد موضوع اصلی (ازدواج) بحث کنند. حتی اگر وسط حرفشان بپرند -البته اگر بجا و درست باشد- اصلا از طرف آقا بی‌ادبی محسوب نمی‌شود. پس خانم‌ها نباید فکر کنند که مثل یک روبات باید تک‌تک قواعد دستور نگارش و اصول ادب و نزاکت را رعایت کنند و مطمئن باشند ساکت ماندن و اینکه دائم در پاسخ آقا بگویند «منم موافقم!» یا «منم همین‌طور!» نه کارساز است و نه جذاب! آقایان هم دقت کنند خانم‌ها انتظار دارند آنها هم در گفت‌وگو شرکت کنند و گاهی ادامه بحث را در دست بگیرند و با هر سوالی که پاسخ می‌دهند، یک سوال از خانم بپرسند، نه اینکه فقط جواب بدهند.


سایت همسریابی


 
ادامه مطلب ...

۱۰ راه تضمینی برای عمیق تر کردن رابطه عاشقانه

۱۰ راه تضمینی برای عمیق تر کردن رابطه عاشقانه

داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست!

یک خبر بسیار مهمی که می تواند برای بسیاری از زوجین خبری خوش باشد این است که  اگر در یک رابطه موفق باشید ، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با انجام دادن اعمال جدید  و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور که هست حفظ کنید یا حتی روز به روز بهتر کنید. بااینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به ۱۰ راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.

۱- خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.

بیشتر انسانها رویا پردازی می کنند و در تصورات خود آرزو دارند طرف مقابلشان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. ولی بهتر است نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقعبینانه هستند. انتظارات غیرواقعبینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.

۲- هر از گاهی مهربان شوید.

اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، “من به تو فکر می کنم” برای بهتر شده رابطه ضروری است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک خوب و محبت انگیز مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.


۳- ۱۰ دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.

بیشتر زوج ها فکر می کنند که به طور مداوم در حال ارتباط با هم هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیق من بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان ، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا ، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. روزانه 10 دقیقه از وقتتان را اختصاص  دهید که با همسرتان درمورد چیزی جز کار ، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.


۴- هر هفته عاشق شوید
.
قرارملاقات های ناگهانی بسیار کاری خوب و فوق العاده  هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.
یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و علاقه شان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.

۵- با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.

رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود.
جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس های مختلف بروید.

سایت همسریابی

همسریابی

 
 ۶- دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.

بر اساس بیشتر عکس العمل های آقایان اثبات شده است که ببیشتر مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.

۷- مراقبت و حمایت کنید.


یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت در تحقیق من متفقاً گفتند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.

۸- بخندید.

خنده یک تمرین معنوی است. خنده سبب شادی روح می شود در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را در زندگیتان به باد فراموشی نسپارید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.

۹- اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.

وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجاز بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید. مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.

۱۰- راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.

همه زوج های خوشبخت در تحقیق من می گفتند داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. در مورد نیازهای خود و همسرتان با هم حرف بزنید. این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!

جاده زندگی یک‌طرفه نیست

 جاده زندگی یک‌طرفه نیست

تا به حال نشده است هیچ زوج مشترکی اصلا در زندگی خود دچار مشکل نشوند حتی خوشبخت ترین زوج ها هم ممکن است در موضوعی مشکل داشته باشند . بنابراین حتی اگر شما جزء آن دسته از زوج‌هایی هستید که به ندرت دچار مشکل می‌شوید، بهتر است از قبل بدانید که در بروز این گونه مشکلات چگونه باید رفتار کنید. معمولا مشکلات زوج‌ها حول محور مسائلی مثل پول، روابط جنسی و بچه‌هاست؛ پس بهتر است قبل از آنکه زیر یک سقف بروید و زندگی مشترک خود را رسما شروع کنید، راجع به این مسائل به طور شفاف با هم حرف بزنید. البته گاهی اوقات علی‌رغم تمام تدابیر اندیشیده شده، باز هم در زندگی مشترک در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرید که فکر می‌کنید هیچ یک از آنها تأثیری نداشته‌اند. زوج‌‌های موفق که بسیار کم دچار اختلال و مشکل می‌شوند، می‌دانند چگونه باید بحران‌ها را مدیریت کنند.

آنها مطالعه می‌کنند، در برخی سمینارها شرکت می‌کنند و به رفتارهای زوج‌های موفق بیشتر توجه و دقت دارند. در اینجا ما به چند مورد از مشکلات عمومی و روش‌های حل آنها اشاره می‌کنیم: ریشه تمام مشکلات زوج‌ها ارتباطات ضعیف آنها و عدم مهارت کافی برای ایجاد رابطه با یکدیگر است.

روش‌های حل مشکل: برای رابطه داشتن و رسیدن به این مهارت، وقت بیشتری صرف کرده و با یکدیگر رابطه واقعی برقرار کنید. وقتی در کنار هم هستید و قرار است راجع به موضوعی با هم حرف بزنید، تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهید و محیط خانه را خلوت کنید؛ طوری که هیچ‌چیز ارتباط شما را قطع نکند.

اگر عادت دارید با صدای بلند حرف بزنید، بهتر است در یک مکان عمومی، مثل کتابخانه، پارک و یا رستوران یکدیگر را ملاقات کنید تا همواره توجه داشته باشید که صدای‌تان را بالا نبرید و دیگران را متوجه خود نکنید.قبل از شروع صحبت بهتر است برخی موارد را در خود بقبولانید؛ مثل اینکه کسی حق ندارد حرف دیگری را قطع کند و یا از عباراتی مثل تو هیچ‌وقت، تو همیشه و … استفاده کند. به خاطر داشته باشید که یک بخش اصلی ارتباط، خوب گوش دادن است؛ بنابراین باید واکنش شما به گونه‌ای باشد که همسر یا طرف مقابل‌تان مطمئن شود شما به حرف‌هایش گوش می‌کنید.

مثلا مستقیم به چشم‌هایش نگاه کنید، با ناخن‌های‌تان بازی نکنید و فقط وانمود نکنید که حرف‌هایش را گوش می‌دهید؛ بلکه این کار را به طور واقعی انجام دهید. رفتار شما باید به گونه‌ای باشد که او بداند شما منظورش را فهمیده‌اید. حتما برخی جملات او را دوباره تکرار کنید و از او راجع به منظورش بپرسید؛ مثلا: «چیزی که من فهمیدم این است که تو معتقدی کارهای زیادی را باید در خانه انجام دهم؛ در حالی که هر دو به یک اندازه در خارج از خانه نیز مشغول به کاریم.»مشکلات مربوط به پول حتی قبل از آنکه زندگی مشترک خود را رسماً شروع کنید، وجود دارند؛ مثل وقتی که مجبور به پرداخت هزینه‌های عروسی خود هستید.

روش‌های حل مشکل: بهتر است راجع به وضعیت مالی خود صادقانه با همسرتان حرف بزنید. اگر مشکل مالی شما چندان جدی نیست و خیلی زود هم برطرف می‌شود، اصلا به آن اهمیت ندهید و به روال عادی زندگی برگردید. می‌توانید برخی از مخارج خود را که اضافی به نظر می‌رسند، حذف کنید تا بار مشکلات‌تان سبک‌تر شود. برنامه‌ریزی کنید که یک نفر مسوول امور مالی خانه باشد و نفر دیگر مسوول پس‌انداز کردن. قبول کنید که تمام این کارها به نفع خودتان است. خودتان و همسرتان را سرزنش نکنید. بهتر است برای رفع مشکلات مالی هر دو کار کنید. داشتن استقلال مالی کمک می‌کند تا بخشی از هزینه‌ها کاهش یابد. اهداف کوتاه‌مدت و درازمدت خود را مشخص کنید. داشتن اهداف شخصی نیز بسیار خوب است؛ اما اهداف مربوط به خانواده در اولویت هستند. مراقبت از همسر و بچه‌ها جزء وظایف شماست؛ بنابراین با برنامه‌ریزی صحیح کاری کنید که نیازهای اصلی‌شان برطرف شود. این روزها بیشتر زن و شوهرها هر دو در محیط خارج از خانه کار می‌کنند و حتی برخی از آنها دو شغله هستند؛ بنابراین بهتر است کارهای خانه به طور مساوی تقسیم و انجام شود. روش‌های حل مشکل: می‌توانید تمام کارها و امور مربوط به خانه را بنویسید و با توافق یکدیگر، آنها را بین خودتان تقسیم کنید. کارها باید به طور مساوی تقسیم شوند و با فشار بیشتر به یکی از زوج‌ها موجب رنجش و اذیت بیشتر او نشود. اگر یکی از زوج‌ها به کارهای خانه علاقه دارد و یکی دیگر از انجام کارهای خانه متنفر است، می‌توانید به گونه‌ای کارها را تقسیم کنید که یک نفر کارهای خانه را انجام دهد و یک نفر عهده‌دار خرید و رسیدگی به کارهای حیاط و باغچه‌ها باشد. اعتماد، بخش اصلی یک رابطه است. آیا رفتار خاصی در همسرتان می‌بینید که مانع از اعتماد شما به او می‌شود؟ یا اینکه یک مساله یا اختلاف حل‌نشده بین شما وجود دارد که این اعتماد را از شما یا او سلب می‌کند؟

روش‌های حل مشکل: شما و شریک زندگی‌تان با رعایت برخی نکات می‌توانید کاری کنید که اعتماد بیشتری به هم داشته باشید. ثابت قدم باشید وقت‌شناس باشید به آنچه که قول می‌دهید، عمل کنید دروغ نگویید؛ حتی دروغ مصلحتی منصف باشید؛ حتی هنگام اختلاف و درگیری به احساسات همسرتان احترام بگذارید و احساسات او را جریحه‌دار نکنید؛ حتی اگر با او اختلاف‌نظر بسیاری هم دارید، هرگز احساسات او را نادیده نگیرید. وقتی که قول می‌دهید با او تماس می‌گیرید، به قول‌تان عمل کنید. اگر کاری پیش‌آمد که مجبور شدید دیرتر به خانه بروید، حتما طی یک تماس به همسرتان خبر دهید. وظایف مربوط به خانه و خانواده را انجام دهید و کوتاهی نکنید. وقتی که کاری درست پیش نرفت، بیش از اندازه واکنش نشان ندهید. زخم‌های کهنه را باز نکنید و سعی کنید برخی خاطرات تلخ را فراموش کنید.

از حسودی بپرهیزید. تا انجا که می توانید به حرف های همسرتان را با تمام وجود بشنوید. البته زندگی پستی و بلندی‌های بسیاری دارد و شما می‌توانید هر دو با هم کاری کنید که این مشکلات به حداقل برسند. واقع‌بین باشید. هر آنچه را که نیاز دارید و می‌خواهید، به طور مستقیم به او بگویید. خوش مشرب و شوخ‌طبع باشید. برخی چیزها را به حال خود رها کنید و سعی کنید از زندگی بیشتر لذت ببرید. کارهای خود را به دیگران محول نکنید. هر چه کمتر بدانید و کمتر تلاش کنید، مهارت کمتری در ایجاد یک رابطه خوب خواهید داشت. ناسازگاری‌ها و اختلافات گاه و بیگاه جزء لاینفک زندگی است، اما اگر شما و شریک زندگی‌تان در اثر این اختلافات اتفاقی، زندگی و رابطه‌تان را به معنای واقعی از دست می‌دهید و هر چه می‌گذرد احساس می‌کنید ارتباط‌تان سردتر می‌شود، بهتر است دست به کار شوید و آرامش و گرمی را دوباره به زندگی‌تان برگردانید. شما قربانی نیستید. چگونه رفتار کردن و نوع عکس‌العمل‌تان را خودتان انتخاب می‌کنید.

با خودتان صادق باشید. آیا در فکر یک راه‌حل مناسب برای مشکلات خود هستید و یا اینکه ترجیح می‌دهید بنشینید و عواقب کارها و رفتارهای خود را ببینید؟ اگر با فکر کردن به رفتار و کردار خود به این نتیجه رسیدید که خوب عمل نکرده‌اید، هم‌اکنون بهترین زمان برای تغییر رویه است؛ بهتر است شروع کنید. اگر ترجیح می‌دهید به رفتارهای قبلی خود ادامه دهید، باید رنج و عذاب ناشی از آن را نیز تحمل کنید و نمی‌توانید انتظار دیگری داشته باشید. این را بدانید که با اندک تغییری در رفتارها‌ی‌تان شاهد بزرگ‌ترین تغییرات در زندگی خواهید بود؛ مثلاً اگر عادت دارید وسط حرف‌های همسرتان بپرید و شروع به دفاع از خود کنید، بهتر است با کمی درنگ کردن، کم‌کم این عادت را کنار بگذارید. خواهید دید که با همین مقدار کم مکث کردن چه نتیجه بزرگی به دست می‌آورید و چقدر اختلافات‌تان کم می‌شود. وقتی که اشتباه می‌کنید، آن را قبول و معذرت‌خواهی کنید. برای یک‌بار این روش را امتحان کنید و ببینید چه نتیجه‌ای عایدتان می‌شود. شما نمی‌توانید رفتارهای دیگران را کنترل کنید؛ ولی حتما می‌توانید این کار را در مورد خودتان انجام دهید.

همسریابی

سایت همسریابی

برخی عوامل روی میزان اختلافات زوج‌ها و حتی طلاق آنها تاثیر می‌گذارد؛

 
۱- زنانی که با داشتن سن زیر 18 سال ازدواج می کنند ، ۴۸ درصد بیشتر از سایر زنان در معرض طلاق هستند.

۲- زنانی که کودکان خود را بیشتر از همسرانشان دوست دارند.

۳- طبق آمار زن و شوهرهایی که دو دختر دارند، ۴۳ درصد در معرض طلاق هستند ولی زن و شوهرهایی که دو پسر دارند؛ ۳۶ درصد!

۴- مردانی که ترشح هورمون تستسترون در بدنشان بیشتر است، ۴۳ درصد بیشتر در معرض خطر هستند.

۵- اگر فرزند شما در هفته ی بیستم به بعد جان خود را از دست می دهند، ۴۰ درصد بیشتر در معرض طلاق هستید.

۶- مهندسان هسته‌ای، عینک‌سازها و کشاورزها بسیار کمتر از دیگران طلاق را تجربه می‌کنند!

۷- براساس آمار انجام شده، زنان آمریکایی ۴۷ درصد، زنان آفریقایی ۳۲ درصد و زنان آسیایی ۲۰ درصد، در معرض طلاق هستند.

۸- زنانی که شغل های آنان به گونه ای است که در آنجا با مردان مختلف سروکار دارند، ۷۴ درصد بیشتر از دیگران در معرض طلاق هستند.

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟


هر انسانی در زندگی خود به طور حتم دچار اشتباهاتی شده است. همه ی انسانها جایز الخطایند! این باور همه ی ماست؛ ولی این به آن معنا نیست که هر اشتباهی بکنیم ؛ بلکه یعنی هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست . همه ما کم و بیش در زندگی اشتباهاتی داشته و داریم. مهم این است که درک کنیم چه اشتباهاتی کرده ایم و آنها را تکرار نکنیم. زن و شوهر در زندگی مشترک هم عاری از اشتباه نیستند. حتی گاهی اوقات این مشکلات سبب به لرزه در آمدن پایه های یک خانواده می شود.  هنگام بروز اشتباهی از جانب همسرمان ، لحن ما برای گفتن آن می تواند تشدید کننده ی شرایط بد پیش آمده باشد ؛ اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.

آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟


یکی از مشکلاتی که زن و شوهر ها با آن روبه رو می شوند ، شرایطی است که اشتباهی از جانب آنها رخ می دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن را نمی داند. سوال مهمی که برای فرد در این شرایط ایجاد میشود ، این است که  آیا باید این اشتباه را به روی همسرش بیاورد یا از آن بگذرد؟ نکته ی ظریفی در این تصمیم گیری وجود دارد. گاهی اشتباهی که از همسرمان سر زده ، عمدی نیست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکب نشده؛ بنابراین جدای از مساله ی ناراحتی پیش آمده ، مهم است که بدانیم همسرمان از آنجا که عمدی این اشتباه را انجام نداده؛ پس اشرافی هم به آن ندارد. یعنی او نمی داند که او اصلا کار اشتباهی انجام داده است .در این شرایط او حق دارد که بداند رفتار یا گفتارش درست نبوده ؛ چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتی ما بشود ، نوع ناراحتی شدت یافته مااز تکرار این عمل اشتباه ، او را می رنجاند و این توقع هم در وی شکل میگیرد که” من که نمیدانستم این کارم از نظر تو اشتباه است” .پس بهتر است آنچه را حس می کنیم میتواند تکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است را حتما به  او بگوییم.

فضایی محترمانه برای گلایه

هنگام مطرح کردن اشتباه همسرتان بهتر است در کمال آرامش با او صحبت کنید و دعوا یا مشاجره به راه نیندازید . سر او داد نکشید.با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید.تنها گفتن این که ” من از این کارت خوشم نیومد”کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود .علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده،ب رطرف شود.اگر همسرتان پی به اشتباهش می برد، لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید.
وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت ، آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مساله ی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد ، آن را پیش نکشید.

همسریابی

سایت همسریابی

 
ادامه مطلب ...

آشیانه‌هایی بـالنــده بسازید

آشیانه‌هایی بـالنــده بسازید


همه ی ما تاکنون روزهای سختی را داشتیم  و این خانواده ی ما بودند که به داد ما رسیدن و با عملکرد صحیح خود سعی در حل مشکلات ما کردند. همچنین لحظاتی را به یاد داریم که در خانواده احساس بدی داشته‌ایم و  شاهد بوده‌ایم که خانواده‌مان عملکرد نامناسب یا ناشایستی داشته‌اند و نتوانسته‌اند درست تصمیم بگیرند یا درست عمل کنند. نتوانسته‌اند درست واکنش نشان دهند یا رفتار مطلوبی داشته باشند. باید این را به یاد داشته باشیم که این خانواده است که شخصیت ما در آن شکل می گیرد. ما هر چه از خانواده و نقش آن بگوییم کم گفته‌ایم و همچنان جای سخن گفتن درباره خانواده وجود دارد. شاید شنیده باشید که می‌گویند دو نوع خانواده وجود دارد. خانواده بالنده و خانواده‌های غیر بالنده.  در خانواده بالنده شرایط برای رشد و بالندگی فرد فرد خانواده‌، از والدین گرفته تا فرزندان‌، فراهم است.

در چنین خانواده‌هایی احترام گذاشتن به علایق و سلیقه های دیگران بسیار مهم است. افراد به هم اعتماد دارند و اعتماد به نفس شان هم بالا است. هر کس می‌تواند بدون آنکه تحقیر یا تمسخر شود از نظرات و عقاید و خواسته‌های خود سخن بگوید. همه می‌توانند به حرف هم گوش کنند. گوش کردن واقعی. هر کس جایگاه و ارزش خود را دارد و کسی به خاطر خواسته‌ها یا احساسش زیر سوال نمی‌رود. اما خانواده‌های غیر بالنده درست برعکس‌اند. در‌این خانواده‌ها کسی ارزش حقیقی ندارد. اعتماد به نفس‌ها پایین‌اند. احترام وجود ندارد یا کمرنگ است. شرایط رشد فراهم نیست بلکه بیشتر نوعی خودکامگی و زور و اجبار وجود دارد. کسی به حرف کسی گوش نمی‌دهد یا واقعا گوش نمی‌دهد. افراد خانواده در نظر دادن آزاد هستند و بدتر از همه‌این که کسی نمی‌تواند از احساس واقعی‌اش حرف بزند. اگر می‌خواهید خانواده بالنده‌ای داشته باشید باید همیشه نکاتی را مد نظر داشته و بدان عمل کنید. اولین رکن‌های هر خانواده‌ای زن و شوهر هستند. حتی قبل از آنکه زن و شوهر بچه‌دار شوند و خانواده شکل بگیرد لازم است خود آنها افرادی سالم و از نظر روانی پویا و بالنده باشند. در‌این جا می‌خواهیم بدانیم زن و شوهر پویا و بالنده به چه معناست؟

زن و شوهر درخانواده بالنده


یکی از دستاوردهای غم انگیز روانشناسان و متخصصین خانواده‌این است که زن و مردی که خود‌، از سلامت روان و رفتار برخوردار نباشند نمی‌توانند فرزندان سالم و بالنده داشته باشند. زن و مرد سالم ،علاوه براین که باید همه نشانه‌های سلامت را داشته باشند لازم است قبل از فرزندان به فکر بالندگی و موفقیت خود باشند. حتما تعجب می‌کنید و می‌گویید‌این طور که تبدیل می‌شوند به افرادی خودخواه و از خود متشکر! اما‌ این طور نیست. بچه‌ها از پدر و مادری که به خود توجه دارند و برای خود و نظرات و پیشرفت خود ارزش قائلند بسیار بیشتر چیز یاد می‌گیرند تا از پدر و مادری که خود را دوست ندارند و همه امید و آرزویشان موفقیت فرزندان است. معمولا فرزندان دسته دوم بسیار لوس و خودخواه  یا بی انگیزه بار می‌آیند. آنها حتی در زمانی که همه وسایل رفاهشان فراهم است تصور می‌کنند زیر فشارند. پدر و مادر خواهی نخواهی روی آنها بشدت متمرکزند و بدون توجه به نیازهای خود تنها نیازهای فرزندان خود را برآورده می‌کنند و خواهی نخواهی از آنها انتظار دارند که دگرگون شوند و ناگهان تبدیل شوند به یک انسان موفق و سرآمد. آنها الگوی مناسبی را به بچه‌ها نشان نمی‌دهند تا فرزندشان آنرا درونی کند و با آن همانند سازی کنند. الگویی که  به فرزندانشان نشان می‌دهند انسان درمانده و شکست خورده‌ای است که در زندگی به هیچ نرسیده و حالا دارند فرزندشان را مجبور می‌کنند تا به جای آنها  به جایی برسد! فرزند از چنین مادر و پدری بیزار است. او خود را در پرقو می‌بیند اما چه فایده؟ بیرون از پر قو‌، پدر و مادر ناکامی هستند که خودشان هیچ ندارند و برای خود کاری نمی‌کنند در عوض دارند او را وادار به موفقیت می‌کنند! در حالیکه موفقیت یک چیز اجباری و زوری نیست.

همانند سازی با والدین


فرزندان ما از سال‌های اولیه کودکی شروع به همانند سازی با ما می‌کنند. روانشناسان معتقدند در حالت عادی فرزند با والد همجنس خود همانندسازی می‌کند اما در برخی حالات که طرح آنها از حوصله‌این مقاله خارج است فرزند ما با والد غیر همجنس نیز در برخی ویژگی‌ها و رفتارها همانند سازی دارد. او آگاهانه یا نا آگاهانه همان کارهایی را انجام می‌دهد که ما انجام می‌دهیم. حتی الگوهای دیگر‌مانند دروغگویی، واکنش‌های عصبی و پرخاشگری، شادی یا‌اندوهناکی و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت را از ما یاد می‌گیرد. بسیاری از مراجعینی که کودکانشان عصبانی می‌شوند، سر خود را به دیوار می‌کوبند، موهای خود را می‌کشند‌، فریاد می‌زنند‌، جیغ می‌زنند یا… در هنگام مراجعه به روانشناس و بررسی و تحلیل رفتارها متوجه می‌شوند که همه‌این رفتارها را کودک از خود آنها یا همسرشان آموخته‌، آنرا درونی کرده و به عنوان یک الگوی ثابت رفتاری‌، حالا دارد همه آنها را اجرا می‌کند! بنابراین هر آرزویی که برای کودکان و کلاً  برای فرزندانتان دارید اول باید خودتان به آن برسید. هر رفتاری که می‌خواهید فرزندتان داشته باشد باید اول خودتان آن را داشته باشید. اگر می‌خواهید فرزندتان راست بگوید باید خودتان راستگو باشید و اگر می‌خواهید رفتار پرخاشگرانه را از فهرست رفتارهای کودکتان حذف کنید نخست باید آنرا از فهرست رفتارهای خود پاک کنید

ارتباط در خانواده

یکی از مباحث مهم و کلیدی در هر خانواده‌، میزان ارتباط و کیفیت رابطه‌ای است که بین افراد خانواده‌ایجاد می‌شود. هر فردی در خانواده احتیاج به توجه و محبت دارد. هیچکس از‌این قاعده مستثنی نیست. ممکن است فرزندان خصوصا در کودکی و نوجوانی نیاز بیشتری به محبت و توجه داشته باشند ولی پدر و مادر نیز نیاز به محبت و توجه دارند.‌این توجه و محبت‌، اگر بخواهد حقیقی باشد باید در پرتو یک رابطه بالنده و موثر ابراز شود نه بصورت ماشینی. در یک رابطه خوب‌، هر دو طرف رابطه‌، لذت می‌برند، یاد می‌گیرند و توجه و محبت دریافت می‌کنند و احساس رضایت می‌کنند. در یک رابطه خوب هر دو طرف بلدند خوب گوش بدهند‌، عمق موضوعی را که با آنها مطرح می‌شود درک کنند و می‌توانند در رفع مسائل به هم کمک کنند. پدر و مادر‌ها باید ژست سوپرانسان بودن خود را وقتی سوپر انسان نیستند کنار بگذارند‌، و به شکلی حقیقی در رابطه ظاهر شوند. آنها حل المسائل نیستند‌، بال ندارند و نمی‌توانند همه مشکلات خانواده و فرزندان را به تنهایی حل کنند. بلکه باید روش حل مسئله را به فرزندان بیاموزند.

گاهی بد نیست مشکلات را با فرزندان مطرح کنند و وقتی کمکی از دست فرزندشان بر می‌آید از کمک او بهره مند شوند.‌این بدین معنا نیست که باید بار خود را بر دوش  فرزندان خود بیاندازند. بلکه منظور رشد دادن فرزند در محیط و شرایط واقعی است. به هر حال فرزندان ما باید بدانند دنیا جایی است که در آن محرومیت‌، مشکلات‌، مسئله و ناکامی هم وجود دارد. ما نباید فرزندان‌مان را از مشکلات دور نگه داریم بلکه اگر پدر و مادر خوب و بالنده‌ای باشیم باید آنها را با روش‌های حل مشکلات و مسائل‌اشنا کنیم.‌این کار با برقراری ارتباط موثر و درست با آنها و حتی با برقراری یک ارتباط سالم و موثر با همدیگر (زن و شوهر) میسر می‌شود. اگر ارتباط برقرار کردن را بلد نیستید‌، قبل از هر کار دیگری در زندگی ‌، سعی کنید آن را یاد بگیرید.

سایت همسریابی


همسریابی
 
 فرزندان شما همه زندگی شما نیستند!

یکی از تصورات نادرست که بیشتر مادر و پدر ها دارند این است که فکر می کنند فرزندان آنها همه چیز زندگی شان هستند! ‌این باور غلط هم در فرزندان آنها احساس گناه و ناراحتی دائمی‌ایجاد می‌کند و هم وظیفه پدر و مادر بودن را برای خود آنها تبدیل می‌کند به وظیفه‌ای سخت و تنفرآمیز! انگار خود آنها ماشین‌هایی هستند که فقط باید به فکر بچه‌هایشان باشند. یک لحظه هم آرامش و آسایش ندارند و می‌خواهند همیشه درحال فراهم کردن همه چیز برای تنها چیزهای زندگی شان، یعنی برای فرزندانشان باشند!‌این باور غلط چنان در برخی از پدر و مادر‌ها شکل گرفته است که در گام‌های اول نمی‌توانند باور سازنده تری را جایگزین آن نمایند. باور به‌این که زندگی‌، از خود آنها هم انتظاراتی دارد. آنها به خداوند‌، به جهان و به همه کائنات مدیون‌اند و در مقابل همه نعمت‌ها، استعدادها و مواهبی که به آنها داده شده مسئولند. باید خود را شکوفا کنند. باید برای جهان کاری کنند و دین خود را ادا کنند اما متاسفانه چنین پدر و مادرهایی خود را ماشین‌هایی می‌دانند در خدمت فرزندانشان. آدم آهنی‌هایی که باید کار کنند باید از خود مایه بگذارند و خود را فدای فرزندانشان کنند. مطمئنا فرزندان ‌اینها با ‌این الگوهای ماشینی یا هرگز به موفقیتی نمی‌رسند و یا اگر هم ظاهرا تحصیل کنند یا در زندگی شغلی موفق شوند‌، در زندگی شخصی خود احساس شادی و آرامش نخواهند داشت و‌این چرخه معیوب‌، تا سالیان بعد همچنان تکرار می‌شود.

به فرزندان خود انگیزه بدهید


یکی از مشکلاتی که اکثر والدین ها دارند این است که فرزندان خود را به زور به کارهایی که مایل نیستند وادار می کنند. ‌این کار جدا‌ً اشتباه است. اگر انگیزه درونی برای کاری وجود نداشته باشد بایک بولدوزر هم نمی‌توانید فرزندتان را به جلو برانید! انگیزه باید از درون هر کس او را تشویق به پیشرفت  و یادگیری کند. متاسفانه والدین با تهدید، با تنبیه‌، با وعده‌های رنگارنگ، با نصیحت و‌ اندرز، با مقایسه، با کنترل و سختگیری و مشابه‌این‌ها در فرزندان انگیزه‌های اجباری و کاذب‌ ایجاد  می‌کنند. اما همه‌این کارها نه تنها‌ اشتباهند بلکه در نهایت ‌ایجاد انگیزه موثری نمی‌کنند.

در عوض بهتر است والدین به‌این مولفه‌ها توجه کنند:

اول: فرزندان خود را بشناسید. استعداد، توانمندی، آمادگی و ویژگی‌های شخصی و منحصر به فرد آنها را بشناسید و بر اساس آنها‌، بر اساس علائق و توانمندی هر یک، آنها را به سمت هنر یا دانشی که بدان گرایش دارند سوق دهید.
دوم: فرزندان را به جایزه عادت ندهید. منظور‌ این نیست که به فرزندانتان جایزه ندهید بلکه منظور‌ این است که انگیزه آنها را با شرط و شروط و پاداش و جایزه تحریک نکنید. انگیزه‌های درونی را پرورش دهید. مانند لذت بردن از انجام کار.
سوم: بیشتر از تایید‌های کلامی استفاده کنید. مثلا بگویید کار خود را خوب انجام دادی. معلوم است استعداد خوبی در ‌این کار داری و…‌این کار بسیار موثرتر از گذاشتن شرط و شروط است.
چهارم: از دخالت بیجا پرهیز کنید. خوب است که والدین فرزندانشان را در انجام کارها راهنمایی کنند اما دخالت بیجا و به عهده گرفتن مسئولیت کارهای آنها اصلا درست نیست.
پنجم: به فرزندانتان ابراز وجود را بیاموزید. داشتن فرزند منفعل که همیشه «چشم» بگوید شاید از نظر پدر ومادر خوب و راحت باشد. اما برای خود فرزند اصلا مناسب نیست. بدین ترتیب او خلاقیت‌اش را از دست می‌دهد و همیشه در حالت بلاتکلیف باقی می‌ماند. فرزند پرخاشگر هم یک مصیبت است. بنابراین در وسط‌این جاده حرکت کنید. نه انفعال و نه پرخاش. اجازه دهید  فرزندتان احساس و نظرش را آزادانه بگوید و بیان کند. هر جا لازم است استعداد و توانایی خود را مطرح کند. اما به شکل منطقی نه با پرخاش یا انفعال.‌ این را به فرزندتان یاد دهید. داشتن ابراز وجود سالم در خودتان‌، به فرزندانتان هم آن را خواهد آموخت.
خانواده خود را به خانواده‌ای بالنده تبدیل کنید. جایی برای رشد، شادی و لذت و تبادل محبت.

پنج گنج زندگی مشترک

پنج گنج زندگی مشترک

هرکسی در زندگی به دنبال عشقی واقعی است اما آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که ایا فقط عشق است که سبب خوشبختی ما می شود؟ عشق در کنار لذت، خوشحالی، اعتماد و شکوفایی شخصی است که معنی پیدا می‌کند….
برای همسریابی و انتخاب شخص مورد نظر تنها عشق کافی نیست.

در زیر 5 کلید اساسی ذکر شده که به شما کمک خواهد کرد تا واقعا در زندگی مشترک احساس خوشبختی کنید:


عاشق کسی شوید که عاشق شماست


این نکته را به یاد داشته باشید که قبل از اینکه وارد یک رابطه کاملا یک‌طرفه شوید، درست فکر کنید. اینکه شما مرد یا زنی را با تمام وجود دوست داشته باشید اما او حتی نگاهی به شما نیندازد کار درستی نیست. سعی کنید کسی را دوست داشته باشید که او هم متقابلا شما را دوست داشته باشد. دل بستن به فردی که به شخص دیگری علاقه دارد یا متعهد نیست و نسبت به شما بی‌تفاوتی می‌کند، کار صحیحی نیست و از چنین زندگی‌ نمی‌توان انتظار خوشبختی داشت. اگر عاشق چنین فردی هستید تنها ۲ راه وجود دارد؛ یا او را فراموش کنید یا کاری کنید که عاشق شما شود. تنها در صورتی که هر دوی شما به هم عشق بورزید ـ آن هم عشق واقعی ـ خوشبختی نصیبتان می‌شود.

آدمی شبیه خود بیابید

درست است که همیشه می‌گویند قطب‌های متضاد همدیگر را جذب می‌کنند اما بهتر است بدانید کسانی که ارزش‌ها و انگیزه‌های مشابهی دارند در زندگی بیشتر موفق‌تر هستند. بهتر است فردی را که برای زندگی انتخاب می‌کنید عقاید مشابهی با شما داشته باشد حتی مسائل و علائق ساده‌ای مانند رنگ، موسیقی، برنامه تلویزیونی و مزه‌های یکسان و مشابه بین دو نفر می‌تواند سبب نزدیک شدن بیشتر آنها به هم شود. عقاید سیاسی و اجتماعی یکسان و داشتن ارزش‌های مشابه، روابط زناشویی را قوی‌تر می‌کند.

 سایت همسریابی

 به خاطر آنچه هست، دوستش بدارید!

اولین ملاقات‌ها زمانی است که هر دو نفر برای جذب طرف مقابل تلاش می‌کنند و خود را به بهترین شکل نشان می‌دهند. مهم آن است که زن و مرد خیلی از واقعیت فاصله نگیرند.این نکته را به یاد داشته باشید که دروغ، قاتل روابط است. وقتی همسر شما متوجه شود که به او دروغ گفته‌اید دیگر به شما اعتماد نخواهد کرد. در آغاز یک رابطه خود را آن‌گونه که هستید نشان دهید و از طرف مقابل نیز بخواهید صادق باشد و به خاطر آنچه که هست، همسرتان را دوست بدارید.

طرف مقابل را بشناسید

تنها زمان است که به زن و مرد اجازه می‌دهد همدیگر را بهتر بشناسند و از خوبی‌ها و عیب‌های هم مطلع شوند. خیلی طرف مقابل را در ذهن خود تبدیل به فردی ایده‌آل نکنید چون در این صورت ممکن است بعد از مدتی ناامید و زده شوید. نکته دیگر اینکه خیلی روی طرف مقابل فشار نیاورید تا مطابق خواسته‌های شما عمل کند.

مقایسه را کنار بگذارید

زندگی پر از تغییرات و فراز و نشیب است است و معنی خوشبختی نیز به همین دلیل متغیر است. هرگز همسر خود را با شخص دیگری مقایسه نکنید. هر زوجی قوانین خاص خود را دارد و مقایسه آن با دیگران اشتباه است. خوشبختی نه یک هدف است نه یک افسانه. تمامی لحظات شاد در یک زندگی سازنده خوشبختی است.

وقتی احساساتمان آنتن نمی دهند!

وقتی احساساتمان آنتن نمی دهند!

احساسات و عواطف هر شخص مهم تر از آن است که هر شخص می پندارد .احساسات به مانند یک نقشه راهنما جهت شناخت جهان درون ماست. خنده، انعکاس فیزیکی خوشحالی و گریه واکنش به غم و اندوه است. احساسات دیگر هم در بدن ما واکنش ایجاد می‌کنند، بعضی از این واکنش‌ها مثل خنده و گریه به راحتی قابل تشخیص و بین همه افراد مشترکند، اما بعضی دیگر پنهان‌ بوده و در افراد مختلف متفاوتند. آگاهی از واکنش‌های جسم به احساسات برای بهبود کیفیت زندگی حیاتی است. هر چه بیشتر بتوانید فعل و انفعالات درونی خود را تشخیص دهید و به کلام درآورید، ‌بیشتر می‌فهمید که چه موقع باید در رفتار و رویه یا نوع روابط خود تجدید نظر کنید. در نگاه افراطی نسبت به احساسات عده‌ای به شدت تابع احساسات‌اند و زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می‌کنند و در نقطه مقابل، عده‌ای آن را به کلی نفی می‌کنند و فاقد ارزش کاربردی می‌دانند. اما آیا واقعاً  همین‌طور است؟

می دانم چه می گویی!

همانطور که مشاهده دقیق احساسات خودمان در رفتارهایمان اهمیت دارد، آگاه شدن نسبت به احساسات دیگران نیز برای رسیدن به یک رابطه سالم و متعادل مهم است.
مثلاً  تغییراتی که در چهره یا تن صدای افراد به وجود می‌آید، انواع مختلفی از احساسات را نشان مدهد. اگر کسی به نظر غمگین برسد، در واقع دارد به دیگران علامت می‌دهد که اوضاع عادی نیست و احتمالاً به کمک احتیاج دارد.
از طرفی وقتی به واسطه همین علائم، از وجود یک مشکل عاطفی خبردار می‌شویم و عکس‌العمل نشان می‌دهیم، در واقع طرف مقابل را متوجه این مسئله کرده‌ایم که برایمان اهمیت دارد و حرفش را می‌فهمیم و همین نوع ارتباط، پیوند افراد را با هم محکم‌تر می‌کند.

نقشه راهنما

احساسات مثل یک راهنما هستند. وقتی یک نیاز برآورده نمی‌شود این احساس ماست که به ما اخطار می‌دهد و ما باید اخطار را بشنویم، و آن را جدی گیریم . مثلاً وقتی احساس تنهایی می‌کنیم یعنی اینکه نیاز ما به ارتباط با دیگران آنطور که می خواستیم برآورده نشده.
وقتی در خوداحساس طرد شدن می‌کنیم یعنی نیاز ما به مقبول بودن برآورده نشده است. در واقع احساسات حکم یک رادار را برای ما دارند و پرواز کردن هواپیمای وجود ما بدون آن رادار یا بی‌توجهی به علائمی که رادار می‌فرستد، می‌تواند ما را سرگردان کند یا حتی به سقوط بکشاند.

اخطار

وقتی ما نسبت به رفتار دیگران احساس بدی پیدا می‌کنیم، در واقع اخطاری دریافت کرده‌ایم. با تشخیص درست احساس خود، می‌توانیم واکنش مناسبی نسبت به وقایع و رفتارها از خود نشان دهیم. تحلیل صحیح احساسات و ریشه یابی آنها در معاشرت‌ها به ما کمک می‌کند حریم‌های شخصی خود را به روشنی و به درستی معلوم کنیم و مانع از پیشروی نابهنگام یا نابجای افراد به حوزه روانی خود شویم. اکثر افرادی که افسرده هستند از احساسات درونی خود بی خبرند و تنها تبعات آن احساسات ناخوشایند را تجربه می‌‌کنند .

همسریابی

سایت همسریابی
 
ادامه مطلب ...

5 اشتباه زنان که باعث تنها ماندن آنها میگردد

 5 اشتباه زنان که باعث تنها ماندن آنها میگردد

آیا شما هم از دیداریهایی که منجر به یک رابطه ی جدی و همیشگی نمی شود خسته شده اید؟ آیا از روبرو شدن با مردانی که آمادگی یک عشق حقیقی یا ازدواج ندارند خسته شده اید؟
اگر در یافتن جفت خود تمام تلاش خود را کرده اید اما موفقیت چندانی کسب نکرده ایدو خسته شده اید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که دیدگاه خود را در مورد جستجوی فرد مورد نظر تغییر دهید. در این بخش با پنج اشتباه متداول زنان در بازی عـشق آشنا میشوید. اگــر بـرخـی از ایـن دلایــل بــرایــتـان آشــنــا بــود، خـود را سرزنش نکنید. فقط بدانید که لیاقتتان بیشتر بوده و عهد ببندید که برای بهتر بودن تغییر نمایید.

۱)اگر فکر کنید که عشق هرگز شما را پیدا نخواهد کرد , چنین نیز خواهد شد

بسـیـاری از زنـان نـاامـیدیـهــای رومانتیکشان آنها را متقاعد نموده که برای ایـنـکه مـورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند، به صـورت ذاتــی چیزی درونشان وجود ندارد. آنها مثلا میگویند: “کی حاظر میشه با من ازدواج کنه؟ مطمئنم که تا آخر عمرم تنها میمونم.”

بطور واضح چنین زنانی همانند من و شما شایسته و سزاوار عـشق هستند. ( بله، ما سزاواریم!) اما آنها دارای مشخصه ای ترسناک می باشند که می تـوانـد بـرای سـالهای متمادی باعث تنها ماندنشان گردد: “پیشگویی کامبـخش.” یعنی مسـئـلـه ای واقعـیـت می یابد چون مردم انتظار واقعـیتش را داشته و بگونه ای رفتار میکـنند کـه باعث اتفاق افتادن آن گردد. پیشگویی کامبخش مسری نیست اما سبب میگردد تا ارتـباطات بالقوه به سویی مخالف بحرکت درآیـنـد. آن یـک بیـماری مـوذی اسـت. بـطور فیــزیکی، بیمار را دست نـخورده باقی میگذارد. اما هر قدر فردی بیشتر بگوید، “من هرگز عشقی نخواهم یافت،” احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش میابـد. بـطور متـضـاد، هـر انــدازه افق دیدگاه کسی روشنتر باشد — ” من چنـان آدم شـاداب و بـا طــراوتی هستم که حتما همدمی پیدا خواهم کرد” — پیشگویی آینده رومانتیک او نیز روشنتر خواهد بود.

اگر شما جزء کسانی هستید که افکارشان از دریغ و افسوس پر شده است،دست بکار شوید: مجله ای تاسیس کنید. هر روز چیزی دوست داشتنی درمورد خودتان بنویسید. این کار به مرور زمان آسان تر خواهد شد. حتی می تـوانید با برخی از دوستان نزدیک یا اقوام خود هم فکری نمایید تا آنها بتوانند دلایلی که فکر می کـنند باعث خوشبختی یک مرد با داشتن شما میگردد را بیان نمایند. علت این تقاضای خـود را برای آنها بیان کنید، آنـها نـیـز احتمالا از کمک کردن به شما خوشحال خواهند شد. هرگـاه فـکـری مـنـفـی در شرف حمله به ذهنتان قرار گرفت، آنرا با فکری مثبت جایگزین نمایید.

۲)ایده بد بودن همه مردان را لگد کوب کنید.

خبر خوب: بدانید نسل مردان خوب هنوز منقرض نشده. آنها هنوز بطور وسیع یافت میشوند. نـکتـه ایـن اسـت کـه بـیـاموزیـد یـک مرد شایسته را هم تشخیص دهید و هم بخواهید. سحر یکی از دوستان من میگوید: “چنـدین سال جذب مردانی میشدم که ماموریتشان اذیـت کردن من بود. از زد و بندهایشان معلوم بود. وقتی میگفتند با من تماس میگیرنـد هیچگاه این کار را انجام نمیدادند، مرتب دروغهای احمقانه به هم میـبافتـند، می گفتند که مرا دوست دارند بعد به سراغ زنان دیگر می رفتـنـد. حـتی یکی از آنهـا می خواست بهترین دوست من را از راه بدر کند.” سحر مرتب سرزنش میکـرد کـه رابطه هایش مملو از تقلب و فریبکاری بوده است: هیچ مردی نمی تـواند خـوب و با وفا باشد. تا اینکه او در مراسم عروسی دختر عمویش شرکت کرد. او گفت: “سـامان، داماد عسل، بهترین مرد دنیاست او حـتما عسل را خوشبخت و برای خوشحال کردن او زندگی خواهد کرد. وقتی برق شیرین و دوست داشتنی چشمان سامان را دیدم، بــا خـودم عهد بستم که روزی با مردی آشنا شوم که همانند گنجینه به من نگاه کند.”

سحر وقفه ای در روابط خـود ایـجاد نموده و درباره وسـواس فـکریش نـسبت به مردان بد کمی به تفکر پرداخت. او میگوید: “پدرم آدمی خوشگذران و به عنـوان یـک شـوهر و یـک پدر سرد و بی مسؤلیت بود. وقتی ۱۰ سال داشتـم مـا را تـرک کـرد. بعد از آن گه گاهی که او را میدیدم، برای جلب توجه او چرخ و فلک مـیرفتم. وقتی برای داشتن دوست پسر بـه انـدازه کـافی بـزرگ شـدم، بصورت مجازی با افرادی ارتباط برقرار می کـردم کـه دارای اخلاقیات پدرم بودند. زمانیکه به خودم آمدم و فهمیدم که چه کاری دارم انجـام میدهـم، بـا مردانی روبرو شدم که آنچنان هم زرق و برقی و غیر قابل اطمینان نبودند.”

امروز سحر نامزد دارد — شخصی هم تیپ سامان. او میگوید: ” نمیتوانم باور کنم که آن هـمه وقـت را با مردانی تلف کردم که همانند یک شیء بی ارزش با من رفتار میـکـردند. امـا ارزش آن را داشت، چون فکر میـکنم در نهایت به من آموخت که قدر یک مرد خوب را بطور حقیقی بدانم.”

همسریابی

سایت همسریابی

 
۳)بعد از من تکرار کنید: عشق مترادف با افسار به دست گرفتن نیست.


وقتی سارا، یک گرافیست ۲۹ ساله در مجله خانواده، با نامـزد خـود آشـنـا شـد، گـویـی رویایی به حقیقت پیوست. در تصورات سارا او و نامزدش سعید میبایست همه کارها را با هم انجام میدادند. سعـیـد ایــده متفاوتی داشت. سارا میگفت: ” تصور میکردم وقتی به هم رسیدیم، سعید بازی بیلیارد دو بار در هفته و نیز بیرون رویهای بعد از کار خـود را با دوستانش کنار خواهد گذاشت. شغل ما وقت آزاد زیادی برایمان باقی نمی گـذاشت. نباید این وقت اندک را تلف دیگران میکردیم.”

اینکه از شریک زندگی خود بـخواهید ۲۴ سـاعـت روز و ۷ روز هـفـتـه بـا شـما بـاشد واقع گرایانه و منـصـفـانـه نـیـسـت، بـا ایـن وجـود مـانـنـد سـارا بـسیـاری از زنان اگر مردشان نیازهایی داشته باشند (مثلا کارها و یا خلوت های مردانه) که نتوان بوسیله رابـطـه بـه آنها جامع عمل پوشاند، احساس دل شکستگی و ترک شدگی مینمایند.

سستی و نیازمندی سارا منجر شد به اینکه سعید احساس کند گویی تحـت بازداشت خانگی قرار دارد. و فرقی ندارد که زندان چقدر با شکوه و مـجلل بـاشـد، زنـدانی بالاخره میخواهد خود را رهایی دهد. بین زوجین شکاف و جدایی ایجاد میشود.

شاداب ترین زن و شوهرها برای رشـد یـافتـن به یکدیگر اجازه نفس کشیدن می دهند. هرقدر جدایی زندگی آنها پویاتر باشد (در زمینه های مشاغل، سرگرمی ها، دوستان)، وقتی بهم میرسند مجبور خواهند بود مقدار بیشتری را با یکدیگر تسهیم کنند.

۴)مرتکب عهدشکنی عاطفی نشوید.

این حیاتی است که شریک زندگیتان فردی باشد که شما در مورد او با نزاکت و مهربانی رفتار کنید. اگر تمامی جوکهای مورد عـلاقه و داستـانـهای “روزهــای بــد گذشته” خود را برای یکی از دوستان و یا همکاران مرد خود تعریف کنید، وقتی به خانه برمیگـردیـد بـرای شوهرتان چه چیزی باقی خواهد ماند؟ ممکن است عاقلانه به نـظـر نـرسـد، امـا وقـت و انرژی هر فردی دارای حدی است— و اگـر شما وقت و انرژی خود را با فرد دیگری صرف کنید بطور بالقوه به رابطه خانوادگی خود لطمه خواهید زد. بـدتر آن اسـت کـه تـوسـط بـرقـراری رابطه با یک دوست و یا همکار مرد، سبب از دست رفتن اعتماد شوهرتان می شوید و بـدیـن ترتیب با بی وفایی او را آزار دهید. آذر یـک سرآشپز ۳۴ سـالـه میـگوید: “بعد از گذشت ۶ سال از ازدواجمان شوهرم حمید و من شروع بـه فـاصـلـه گـرفـتـن نمودیم. مشکل جدی نداشتیم، اما دیـگر او نـفـر اولی نبود که وقتی اتفاقی خوب یا بد می افتاد برایش تعریف میکرم. این افتخار نصیب رضا، همسایه مان، شده بود.”

آذر هیچگـاه بـا رضـا رابطه جنسی نداشت اما آنها رابطه ای صمیمی را آغاز کرده بودند، مثلا آذر به سعید گفته بود که شوهرش موی مصنوعی بر سرش میگـذارد و سـعـید این موضوع را به عنوان جوک در خانه همسایه دیگرش در کنار باریکیو مـطـرح نـمـود. حـمـیـد وقتی شنید بالای سر کباب و مشروب در خانه همسـایـه در مـورد مسـائـل خصوصی او مضحکه می شـود، شـوکـه شـد و احـسـاس کـرد بـه او خیانت شـده. او همسرش را به بی وفایی متهم نـمود و نـاگـهان بـزرگـتـرین دعوای ممکن بین زن و شوهر رخ داد. آن دو مسائل را حل و فصل کردند، اما به آذر به بهای گـزافـی یـادآوری شد که ازدواج باید رابطه شماره یک او در زندگیش قلمداد گردد.

۵)اگر فکر میکنید که همیشه حق با شماست، در اشتباه هستید.

وقتی شیرین، یک دختر ۲۹ ساله از شیراز، با نامزد خود علی آشنا شد، خوشحال بــود که با او وجوه مشترک بسیاری دارد. هر دو وکیل بودند، به ورزش شنا، اسکی و شطرنج عشق می ورزیدند. همچنین هر دو سرسـختانه مـغـرور و پـرمـبـاهـات بـودنـد. شـیـریــن میگوید: “همه چیز علی خوب و کامل بود بجز یک عیب بسیار بزرگ. همیشه فکر میکرد در هر موضوعی حق بااوست — خواه این که کدام رستـوران همبرگر بهتری دارد و خـواه کـدامـیـک از مـا بـخاطر دعوای قبلی اول عذرخواهی کرده. آن چیزی که خیلی دیر متوجه شدم این بود که من هم بهمان بدی هستم. نمی توانستم قبول کنم که فراموش کرده ام پیغام مهم تلفنیش را بـه او بـدهـم و یـا خـواسـتـه منـتقل شدن او به تهران را باید جدی می گـرفــتم. من دوست داشتم در شیراز بمانم و این کل موضوع بود. او یا باید من را ترجیح میداد یا تهران را.”
علی تهران را تـرجیح داد. اگـر شـمـا و یـا شوهرتان هرگز نـتوانید اشتباه خود را بپذیرید، ممکن است به کامیابیهای کوچکی دست پیدا کنید، اما هـرگز رضـایـت واقعی را بدست نخواهید آورد. معذرت خواهی نشانه ضعف نیست بلکه عشق یعنی گـهــگاهـی مجبور شوید بگویید که متاسفید.

«عشق حقیقی» در دسترس است اگر …

«عشق حقیقی» در دسترس است اگر …


اکثر افراد به خصوص مجردها در جستجوی این هستند که بفهمند عشق حقیقی یا همسریابی و بعد ازدواج چیست و چگونه می توانند ان را بیابند . ما در اینجا سعی کرده ایم که در مطالب زیر نکات مفیدی برای دستیابی شما به عشق حقیقی ذکر کنیم پس تمام نکات را تا انتها بخوانید.

سایت همسریابی باور داشته باشید که می توانید به یک رابطه درازمدت دست یابید

اغلب افراد مجرد در حسرت و ارزوی یک رابطه ی منحصربفرد و فوق العاده هستند. اما تعداد معدودی از آنان به تحقق چنین رابطه ای باور دارند. برای مجردها حتی ملاقات با یک فرد جذاب، سازگار و دلخواه یک امر ناممکن قلمداد می گردد. این بسیار حائز اهمیت است که شما خودتان هم باید باور داشته باشیدکه آشنایی با یک فرد مناسب و تشکیل یک رابطه درازمدت و حتی مادام العمر برای شما نیز امکانپذیر است. بخاطر داشته باشید که باور و ایمان نیمی از پیروزی در هر کاری می باشد.

 فرد مناسب خود را تعریف کنید

بهترین شیوه برای انجام این کار آنست که ویژگی ها و صفات دوستان خود را که از نظر شما بسیار قابل ستایش می باشند را در آنها شناسایی کنید. شریک زندگی آینده شما می باید از همان ویژگی ها و صفات اخلاقی برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگی هایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی، مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز می باشند، شریک آینده شما نیز باید از آن خصوصیات برخوردار باشد ، و اگر شما به وجود چنین فردی اعقاد ندارید بهتر است به مرحله ی نخست برگردید.


بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی کنید


این نباید کار دشواری برای شما باشد. فردی که صفات و ویژگی های دلخواه و ارزشمند شما را نداشته باشد بعنوان یک شریک تازه نامناسب می باشد. همچنین فردی که تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش می گذارد و نه شخص دیگری، باز برای شما نامناسب می باشد. علاوه بر آن افرادی که در پیشرفت یک رابطه عجله می کنند آنها هم شایسته ی شما نیستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشکستگی شما می گردند.


 با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نکنید


چنانچه فردی فاقد خصوصیات دلخواه شما باشد و شما با او وارد یک رابطه شوید، تنها ناکامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زیرا بعد از مدتی شما میخواهید ویژگی ها و خصوصیات  او را تغییر دهید. اما شریک شما بطور طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبت های شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب می گردد که آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقه مندی به خودتان تلقی کنید. اما تنها واقعیت آنست که شما فردی را برگزیده اید که متناسب و برازنده تان نیست.

 
ادامه مطلب ...

برای دوری از شک و افکار کسل کننده

برای دوری از شک و افکار کسل کننده
بعضی اوقات بدون هیج دلیلی شک هایی نسبت به همسرمان در ذهنمان ایجاد می شود شک هایی بیهوده که ممکن است هفته ها یا ماهها طول بکشد. در این مواقع زنجیره ای از افکار بیهوده در ذهن ما ایجاد می شود. پرسیده‌اید که چرا اینگونه می‌‌شوید آیا آنقدر دقیق شده‌‌اید که بدانید در چه مواقعی این حالت‌ها را بیشتر دارید و در چه مواقعی خیلی آرام‌ترید و خوش بینانه به اطراف و مسائل می‌‌نگرید؟ ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که روحمان  هم مانند جسممان غذای مفید می خواهد زمانی که غذای روحمان تمام می‌‌شود اتفاقاتی می‌‌افتد که مارا مجبور می‌کند که مدام در حال شارژ چیزهای مفید برای روحمان باشیم و این خوب است . بعضی‌ها قبل از تمام شدن شارژ به فکر این هستند که کاری بکنند تا اتفاق بدی پیش نیاد. بعضی‌ها هم می‌‌گذارند هر وقت شارژشان تمام شد بروند و شارژ شوند . و بعضی دیگر هم اصلاً نمی‌‌دانند کی شارژشان تمام شده.

حتما این سوال برای شما پیش می آید که چرا این کار را بکنیم ؟ به دلیل اینکه با تمام شدن یا پایین آمدن شارژ انرژی، اعتماد به نفسمان را تا حدودی از دست می‌دهیم اضطراب، افسردگی، بدبینی، نارضایتی از خود، عصبانیت و کسالت سراغمان می‌‌آید و باتوجه به اینکه ظرفیت انرژی هر شخصی با شخص دیگر فرق می‌‌کند و میزان از دست دادن آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است راههایی که هر شخص باید پیش بگیرد نیز متفاوت است برای اینکه همیشه شاداب باشیم و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌‌رسد.

به جسم‌تان توجه کنید سعی کنید تغذیه مناسبی داشته باشید برای اینکه کسل نباشید غذاهای چرب را از برنامه‌تان حذف کنید ورزش کنید حتی اگر به باشگاه نمی‌‌روید وقتی را برای پیاده روی بگذارید انجام حرکاتی مثل یوگا، ریلکس شدن را بیاموزید و در طول هفته انجام دهید.


سایت همسریابی
 
ادامه مطلب ...

تغییر بعد از ازدواج

تغییر بعد از ازدواج

متاسفانه این روزها آمار طلاق در کشور مان نسبت بالایی به خود گرفته و دلیل آن انتخاب نادرست همدیگر می باشد.ولی چرا باوجود این همه مشاور ,کتاب , و داشتن سواد , و مهم تر ازهمه حمایت خانواده ها جوانان بازهم انتخابی نادرست انجام می دهند.

جوانان می توانند جهت شناخت بیشتر و همسریابی از سایت همسریابی هم کمک بگیرند.

شاید افراد انتخاب نادرست را دلیلی برای ماندن در یک وضعیت نامطلوب نمی‌دانند و وقتی با شناخت ناقص و ناکافی وارد زندگی مشترک می‌شوند دیگر حاضر نیستند با کسی که با او مشترکات لازم ندارند باقی بماند. مطمئنا دلایل جدایی متنوع و متعددند و نمی‌توان همزمان به همه آنها پرداخت؛ ما در اینجا سعی کردیم که یکی از نکات ناسازگاری که بسیار رواج یافته را ذکر کنیم.

همسرم را هر طور شده  تغییر می‌دهم!
بله، تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها از همان روز اول متوجه آن هستند. این باور  در میان نسل‌های قدیمی‌تر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوته‌های آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرم‌های دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان می‌دهد! بعد از ازدواج می توانم همسرم را تغییربدهم، یعنی انسان را موجودی‌ مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و می‌توان آن را به هر شکلی‌ تراش داد! یا یک عروسک مومی است که می‌توان به راحتی آن را تغییر شکل داد! کسانی که چنین طرز تفکری دارند، حواس‌شان نیست که این مجسمه یا عروسک، برخلاف نمونه‌های دیگر، روح و روان هم دارد و خود، موجودی انتخاب‌گر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معامله‌ای، چنین دیدگاهی وجود دارد. پس باید به کلی این موضوع را فراموش کرد

یکی از اصلی‌ترین دلایل توهم تغییر دادن همسر، عدم شناخت کافی از انسان است. انسان ، موجودی بی عقل و تدبیر نیست که بتوان او را بدون در نظر گرفتن خواسته‌ها و عقایدش تغییر داد. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر ما گذشت کند و برخی رفتارها یا علائق خود را تغییر دهد ، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. برعکس، هر جا که زور وجود د اشته باشد، یا اصلا تغییری ایجاد نمی‌شود و یا در آینده عوارض و نتایج غیر قابل کنترلی خواهد داشت. به زندگی افرادی که همسر خود را به زور تغییر داده‌اند، نگاه کنید. یا همسر آنها پنهانی‌کار خود را انجام داده و سلیقه خود را پیش برده و متاسفانه زندگی را تبدیل به یک دروغ بزرگ کرده است و یا پس از گذشت یک یا دو دهه دچار انواع بیماری‌های روان تنی، مانند فشار خون بالا یا پایین، ناراحتی‌های قلبی و عروقی، بیماری‌های گوارشی و بسیاری بیماری‌های عصبی و حتی مبتلا به یکی از انواع سرطان شده است. البته منظور این نیست که هر کس بیمار است یا مشکل جسمانی دارد؛ لزوما به دلیل زورگویی همسرش دچار بیماری شده؛ اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد که عکس موضوع تا حد زیادی صادق است؛ یعنی اجبار و زور و فشار، تولید بیماری و ناراحتی‌های اعصاب و روان می‌کند.

بهترین را می‌خواهم!

یکی دیگر از دلایل میل به تغییر دادن همسر، نظر شخصی خود فرد است؛ بدین معنی که وقتی به دنبال ویژگی‌های ایده‌آل و خیالی هستیم و این ویژگی‌ها را در عالم واقعیت در کسی پیدا نمی‌کنیم‌، تصمیم می‌گیریم با کسی که صرفاً ظاهرش را پسندیده‌ایم، ازدواج کرده و بعد از ازدواج او را تغییر دهیم و آن ویژگی‌های آرمانی را در او ایجاد کنیم! کاری که البته غیر ممکن است.

 
ادامه مطلب ...

شما هم عاشقید؟

شما هم عاشقید؟


در روزهای گذشته عشق و عاشقی ارزش خاصی داشت فرد یا عاشق نمی شد یا اگر عاشق می شد گویی در آسمان ها پرواز می کرد ه و تولدی دوباره داشته.ولی امروزه عاشقی معنای خاصی به خود گرفته عشق های کاذب به سادگی جای عشق های حقیقی را گرفته.

دختر و پسرهای امروزی خود را گول می زنند که عاشق همدیگر هستند در حالیکه همه ی آنها چیزی جز کارهای بیهوده ای نیست و آنها همدیگر را گول می زنند. و ممکن است  آنها را با فرد دیگری معاوضه کنند. درحالی که برای همسریابی , می توانند از سایت همسریابی کمک بگیرند.

ما امروزه نمی توانیم ابراز هیچ عشق یا محبتی را بدون محک کردن آن قبول کنیم. به عنوان یک مشاور و روانشناس، وقتی دختر و پسرهای جوان برای مشاوره ازدواج نزد من می‌آیند و ادعا می‌کنند که عاشق هم هستند ابزار محک عشق را به آنها می‌دهم و تاکید می‌کنم که بدون محک، ادعای عشق را نپذیرند. این محک هم کار سختی نیست. هر دو طرف، هم دختر و هم پسر، اگر واقعا ادعای عاشقی دارد، قبل از ازدواج باید برای طرف مقابل قربانی بدهد! یعنی باید اقلا یک مرتبه کاری را که انجامش برای آنها سخت است، به خاطر طرف مقابل انجام دهند. بدیهی است که این کار سخت برای همه یکسان نیست، چون افراد متفاوت‌اند. اما برای هر کسی بالاخره کاری سخت، وجود دارد. ممکن است ترک کردن سیگار برای کسی کار سخت محسوب شود. برای یک نفر کنار گذاشتن دوست نامناسبش سخت باشد، برای دیگری تغییر نوع لباس پوشیدن، ترک برخی عادات یا … کار سختی باشد و همین طور الی آخر. در هر حال هر یک از طرفین باید کاری سخت را که البته حق و حقوق شخص ثالثی در آن، از بین نرود، برای طرف مقابلش انجام بدهد و اگر نمی‌خواهد این کار را انجام دهد دیگر ادعای عاشق و شیفته و واله بودن معنا ندارد و حقیقی نیست.

نشانه‌های محبت حقیقی
علاوه بر محک کردن عشق , عشق واقعی نشانه هایی دارد که لازم است با این نشانه ها آشنا شویم.

عشق، تواضع می‌آورد
عشق و دوست داشتن کسی همه ی غرور انسان را از بین می برد اگر کسی در برابر عشقش با غرور باشد بهتر است ادعای عشق آن را باور نکنیم.عشق واقعی انسان را بی غرور می کند.
عشق، احترام می‌آورد

عشق واقعی همراه با احترام است و احترام متقابل باید همیشه وجود داشته باشد مگر این که فرد خود را مهم‌تر از طرف مقابل بداند که در این صورت، ادعای عشق او نیز ، فریبی بیش نیست. طبیعی است که عقاید، سلیقه‌ها و نظرات دو نفر متفاوت باشد، اما احترام بین آنها با این تفاوت عقیده یا سلیقه نباید از بین برود. اگر یکی از طرفین مدام به طرف مقابل توهین می‌کند یا نمی‌تواند برای او و تفاوت‌هایشان احترام قائل شود، بعید است عشقی در کار باشد.

سختگیری در عشق حقیقی راهی ندارد
بهتر است ادعای افرادی که به بهانه عشق و محبت می‌خواهند به همدیگر سخت بگیرند و طرف مقابل را تغییر بدهند یا تحقیر کنند، نپذیریم. چنین حالتی درخواست اسارت است نه بروز عشق.

عشق، محبت عملی یا کلامی به دنبال دارد
اگر کسی ادعای عاشقی کرد ولی نتوانست عشق خود را بروز بدهد عشق او به دردی نمی خورد ، پس ادعای عشق او را چندان جدی تلقی نکنید. وقتی عشق در میان هست طرفین برای خوشحال کردن همدیگر، تلاش می‌کنند. آنها همدیگر را تحسین می‌کنند و در جهت رشد و بهتر شدن، به همدیگر بازخورد می‌دهند.


 عشق، با بد خلقی دائمی با معشوق ، سازگار نیست
اگر کسی واقعا شما را دوست دارد نمی‌تواند مدام با شما بداخلاقی و بدرفتاری کند. ممکن است گاهی خسته یا کمی غمگین باشد اما نه همیشه. پس اگر کسی همیشه با شما بد رفتاری کرد، ادعای عشق او مقبول نیست.

عشق حقیقی در سکوت هم بارز است
عشق و محبت قلبی و واقعی، را حتی در سکوت هم می‌توان حس کرد. اگر کسی هر روز قربان صدقه شما می‌رود و صد ها کلمات عاشقانه به شما می گوید اما نمی‌توانید عشق و احساس عاشقانه او را در نگاه و رفتارش حس کنید، لازم است بیشتر دقت کنید.

عشق با توقعات بیجا سازگار نیست
راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، به هر حال هر انسانی نقص‌ها و کاستی‌های خود را دارد. اما وقتی محبت در میان است لازم است به جای کاستی‌ها بر ارزش‌ها و نقاط قوت همدیگر متمرکز شوید. حسن‌های همدیگر را بزرگ کنید و عیب‌ها را کوچک بشمرید.

عشق را با تملک اشتباه نگیرید!

عاشقی با حس تملک مسئله ای جدا از هم است. در حقیقت هیچ کس نمی‌تواند مال کسی شود و در زمره اموال شخص دیگری به حساب بیاید. شریک زندگی‌تان را با طناب نیاز به خود نبندید. توجه داشته باشید که حتی گیاهان نیز هنگامی رشد می‌کنند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کنند. در پایان باید بگویم، بسیاری از افرادی که فریب عشق‌های کاذب را می‌خورند اعتراف می‌کنند که از همان ابتدا، می‌دانسته‌اند که عشق و محبت طرف مقابل حقیقی نیست اما به دلایلی خود را فریب می‌دادند و به حقیقت توجه نمی‌کردند. گویی گاهی انسان‌ها دوست دارند به زور به خود بقبولانند که کسی هست که آنها را دوست دارد، حتی اگر چنین نباشد. با کمی دقت و محک زدن می‌توانید از تخریب زندگی و جریحه‌دار شدن احساسات خود پیشگیری کنید. خداوند برای هر یک از ما جفت آفریده و همیشه افرادی هستند که اگر با شما آشنا شوند، می‌توانند شما را دوست بدارند. پس هرگز خود را فریب ندهید.

عشق را ببه یک زنجیر بدل تبدیل نکنید.
شما همراه زاده‌اید و همراهید تا ابد.
همراهید تا آنگاه که بال‌های سپید مرگ
توالی روزها‌تان پریشان کند.
آری همراهید
حتی در سکوت و صلابت خیال خداوند،
اما در میانة این همراهی، جدایی باید
هان! به شمیم عطرآگین ملکوت اجازه دهید
تا در میان شما به رقص آید
و دوست بدارید!
اما عشق را به زنجیر بدل نکنید
جان‌های شما چون دو سرزمین باید و دریایش در میان
جام یکدیگر پر کنید اما از یک جام ننوشید.
از نان خود به هم بدهید اما هر دو از یک نان مخورید،
همگام با هم نغمه بسازید، پای بکوبید و شادمان باشید،
اما امان دهید تا هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها.
همانند تارهای چنگ که هر کدام تنهایند
اما به کار یک ترانة واحد در ارتعاش.
دل سپردن حکایتی است دلپذیر
اما دل را شاید به اسارت دادن
که تنها دست‌های زندگی خانة دل است و بس
در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک
که ستون‌های معبد به جدایی استوارند.
و بلوط و سرو در سایة هم سر به آسمان نکشند.

برای تضمین سلامت خود خانواده تشکل دهید

برای تضمین سلامت خود خانواده تشکل دهید

آندره ژید، نویسنده ای فرانسوی می باشد که بارها گفته است من از خانواده بیزارم در حالی که این نویسنده کاملا در اشتباه بوده است. درست است کههمسریابی و تشکیل خانواده مشکلات و تنش هایی دارد که شاید بعضی از آنها را به سختی می توان آنها را حل کرد اما نتایج تحقیقات علمی نشان می دهد که داشتن خانواده برای سلامتی انسان بسیار مفید است.

زوج ها عمر طولانی تری دارند
حتی اگر خانواده به شکل ساده یعنی فقط زن و شوهر هم باشد باز هم  تآثیر آن روی نشاط و سلامتی بدن به اندازه ی ورزش و تغذیه ی سالم است. بر اساس نتایج پژوهشی که Insee در ماه اوت سال ۲۰۰۷ منتشر ساخت، میانگین عمر زوج ها و کسانی که تنها نیستند بیشتر از مجردها است. حمایتی که «قهرمانان زیر یک سقف» نثار یکدیگر می کنند همانند سپر حفاطتی، آنها را در مقابل استرس، این سم کشنده، مصون می دارد. افراد مجرد که معمولا عادت های پرخطری نظیر تغذیه ی نامناسب، مصرف الکل ، سیگار و .. را نیز در پیش می گیرند از این سپر حفاظتی بی بهره اند.

عشق از ابتلا به بیماری ها پیشگیری می کند
محققان امریکایی ثابت کرده اند زمانیکه خوک ها از جفت شان جدا می شوند سیستم دفاعی و ایمنی بدن شان ضعیف می شود. همچنین نتایج پژوهشی که محققان در مرکز اپیدمولوژی سرطان ملبورن(استرالیا) در سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ روی ۱۰۷۹ مرد انجام داده اند، نشان می دهد هر اندازه که میزان انزال در مردان ۲۰ تا ۴۰ بیشتر باشد احتمال ابتلای آنها به سرطان پروستات کمتر خواهد بود. داشتن زندگی عاشقانه باعث می شود زوج ها کمتر در معرض خطر ابتلا به  بیماری های قلبی عروقی قرار بگیرند. همچنین محققان در سال ۲۰۰۲ ثابت کرده اند که برقراری روابط جنسی سالم خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.

عشق بدن را قوی می سازد
داشتن یک همدم و کسی که او را واقعا دوست داری و نگاه کردن به چهره ی مهربان او باعث تحریک ترشح هورمون بسیار خاصی به نام اوسیتوسین می شود. این هورمون در بدن زنهای شیرده ترشح می شود اما
 
ادامه مطلب ...

عشقی با دوام ایجاد کنید

  عشقی با دوام ایجاد کنید


بسیاری از ما دوران آشنایی در سایت همسریابی  , همسریابی و حتی ازدواج برایمان دورانی عاشقانه و رمانتیک است ولی با گذشت زمان این حس برایمان عادی و کمرنگ تر می شود بیاید با رعایت نکات زیر این عشق را  تا جایی که می توانیم ابدی کنیم.
یک رابطه سالم و عاشقانه می تواند باعث بهترشدن بسیاری از جنبه های زندگی شما، از سلامت روانی و هیجانی تا سلامت جسمانی و شادمانی کلی ، شود.یک رابطه سالم چیست؟

یک رابطه زمانی سالم هست که هر دو نفر ارتباطی به شکل زیر داشته باشند:

توجه متقابل
اعتماد
صداقت
حمایت
انصاف/عدالت
هویت های جداگانه
ارتباط خوب
احساس شادمانی / علاقه

 
1) برای داشتن سرگرمی برنامه ریزی کنید.

با همسرتان گفتگو کنید تا به علایق مشترک هم پی ببرید . سپس بر اساس این علائق و اوقات فراغتتان برای پرداختن به این علائق برنامه ریزی کنید. می توانید ارتباط با دوستان مشترکتان را گسترش دهید یا در انجمن ها و گروه های خیریه شرکت کنید. هم چنین می توانید در فضای خانه فعالیت های مشترکی را ترتیب دهید و از انجام آنها لذت ببرید مثلا بازی های فکری یا ورزش های ساده با موسیقی و یا شعر یا آواز خواندن می تواند به شما کمک کند نشاط و شادمانی را در فضای خانه تان پراکنده کنید.

۲) بیاموزید که طرد ها و اختلافات را به خوبی هدایت کنید.

اگر با طرف مقابل برسر مسائلی اختلاف پیدا کردید و او شما را بنابه دلایلی طرد کرد به هیچ عنوان شخصی سازی نکنید. یعنی خودتان را به طور صد در صد مقصر ندانید. رابطه یک مسئله دوطرفه است که هر دو طرف در آن به یک اندازه مسئولند. در زمان اختلافات به جای فاجعه پنداری و غصه خوردن و اظهار ناامیدی کردن، به آن به عنوان یک تجربه نگاه کنید، تجربه ای که قدرت و توان تاب آوری شما را افزایش می دهد. در این شرایط احساسات خود را تایید کنید. معمولا در زمان طرد از سمت دیگری، طبیعی است که احساس آسیب دیدن و ناامیدی و غمگینی کنیم. سعی کنید که به جای سرکوب کردن این احساسات آنها را بپذیرید. با این رویکرد خواهید دید که قادر هستید به سرعت از تجربه منفی خارج شوید.

۳) برای ارتباط خود خط قرمزهایی تعیین کنید.

این خط قرمزها به سلیقه شما و همسرتان و توافق دونفرتان تعیین می شود. بهتر است در مورد نحوه ارتباط (مثلا ارتباط غیرکلامی و ایما و اشاره ممنوع)، ارتباط انفرادی با دوستان و میزان رفت و آمد با آنها، هزینه ها و برنامه های اقتصادی و …خط قرمزهایی داشته باشید تا اختلافات کمتر شود.
 

 


۴) مهارت های ارتباطی خود را گسترش دهید.


بسیاری از زوجین تنها به دلیل نداشتن مهارت های ارتباطی از یکدیگر جدا می شوند وگرنه در زمینه مسائل پایه ای از نقاط مشترک خوبی برخوردارند. بنابراین برای هر زوجی الزامی است که این مهارت ها را به خوبی بیاموزد و در خودش نهادینه کند. بهتر است شما و همسرتان به صورت یک پروژه مشترک به فراگیری این مهارت ها بپردازید و در موقعیت های مختلف آنها را تمرین کنید. مهارت هایی مثل گوش دادن فعال، بیان شفاف احساسات و خواسته و پرهیز از این نگرش که همسرم باید یداند من چه می خواهم، درک کردن طرف مقابل و داشتن مهارت همدلی و پرهیز از برچسب زدن به یکدیگر و خواندن با القاب و کلمات زشت برای داشتن یک رابطه رضایت بخش از ضروریات است.

۵) خلاق باشید.


تنوع یکی از نیازهای همه انسان ها در همه سنین است. بهتر است هر چند وقت یکبار با خلاقیت خود تغییری در شیوه زندگیتان به وجود بیاورید و شکل جدیدی از ارتباط با همسرتان را به وجود بیاورید. به جاهای جدید بروید، با جشن کوچکی همسرتان را غافلگیر کنید، گاهی هدیه کوچکی به او بدهید و بالاخره به هر شکلی که می توانید تنوع را وارد رابطه تان کنید. چون زیباترین چیزها به مرور زمان عادی می شوند.

۶) تغییر را بپذیرید.
بپذیرید که هر رابطه ای بالا و پایین دارد. گاهی بهتر و گاهی بدتر. در طول چرخه زندگی و رشد انسان ها ممکن است نوع عشق ورزیدن همسران به یکدیگر تغییر کند. البته با همه این نوسانات، یک رابطه خوب در زن و شوهر احساس دائمی رضایت ایجاد می کند.

راز‌هایی برای موفقیت درقبل و بعد ازدواج

راز‌هایی برای موفقیت درقبل و بعد ازدواج

وارد شدن به یک زندگی مشترک به نوعی یک زندگی جدید و تولدی دورباره است لازم است در این مورد توانایی و آگاهی های لازم را بدست بیاوریم تا در هنگام مشکلات بتوانیم با آنها روبرو شده و مشکلات خود را حل کنیم.اگر زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس بین زن و مرد صورت پذیرفته، با عدم توانایی‌ها و مهارت‌های هر دو نفر یا حتی یکی از آنها روبه‌ رو شود، به طور مسلم، ادامه آن با تلخ کامی، ناراحتی، تنش و در نهایت با شکست خواهد بود. شرط داشتن یک زندگی خوب و موفق توانایی و آگاهی لازم برای مقابه با مشکلات و حل آنها می باشد.از این رو در زیر برخی از راهکارها برای برخورداری از توانایی های لازم را  ذکر کرده ایم.

مهارت در خودآگاهی

انسان در صورت شناخت خویش و خصوصیات خود , در موقع همسریابی ,  برخورد با همسر و مسائل زندگی مشترک , بهتر می تواند رفتار کند.این خود آگاهی به انسان کمک می کند که تا احساسات و نگرانی و عصبانیت های خود را به طور کامل بشناسد تا در صورت لزوم انها را کنترل کند یا بروز دهد.همچنین اهداف زندگی مشخص تر می شود.

 امتیاز دیگر خودآگاهی، شناخت و تشخیص تفاوت‌های بین خود و دیگران است که در این میان تفاوت‌های میان زن و مرد، یکی از مهم‌ترین بخش‌های مربوط به این مهارت می‌باشد.

شناخت تفاوت‌های میان زن و مرد
انسان‌ها، به دلایل گوناگون تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند؛ اما تفاوت‌های بین زن و مرد، تفاوت عمده‌ای است که برخی از آنها ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند. این تفاوت‌ها به قرار زیر می‌باشند:

اصول مهارت حل اختلاف

در کملا آرامش و بدون توهین و عصبانیت حرف بزنید. حل اختلاف، در زمان عصبانیت، نتیجه‌ای جز تخریب بیشتر نخواهد داشت؛ پس بهتر است همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
منفی سخن نگویید. اگر برای ایجاد یک رابطه ی جدید در تلاش هستید دقت کنید از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک‌ کننده و در مجموع، منفی بپرهیزید.


در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید و نگذارید به درازا بینجامد. به محض احساس اختلاف یا سوء‌تفاهم، در صدد حل آن برآیید، چون اگر زمانی از آن بگذرد تبدیل به یک کینه ی دیرینه می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی‌ها و سوءتفاهم‌ها کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز آسان‌تر می‌کند. از طرف مقابل خود یا طرفین اختلاف درخواست کنید خیلی زود وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
سعی کنیداحساس شرم و گناه برای طرف مقابل به وجود نیاورید. چنانچه با طرف مقابل خود دچار مشکلی شده‌اید یا برای حل اختلاف دیگران، می‌خواهید اقدام نمایید، هرگز نباید به گونه‌ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران دچار احساس خجالت یا گناه شوند. طعنه و کنایه را نیز از لحن و کلام‌تان حذف کنید.
نظر و عقیده خود را بیان کنید. ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره‌اش حرف بزنید؛ بدون آنکه قضاوت یا سرزنش کرده و حکمی صادر نمایید.
دیگری یا دیگران نیز حق دارند. به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده‌اند، اجازه کافی دهید از ناراحتی‌‌ها و مشکلات‌شان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده‌تر می‌کند.
عذرخواهی اشتباه نیست. در زمان حل اختلاف، اگر فرد متوجه اشتباه خود شد، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست، مسأله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی‌کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت‌ نظر او نیز می‌سازد. اگر لزومی به عذرخواهی هیچ‌کدام از طرفین نبود، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوءتفاهم‌ها و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
هر بار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.
برای حل هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید؛ چرا که با طرح همه ناراحتی‌ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه‌حلی پیدا نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی‌ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت. لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام، ادب، همکاری و تعادل برای همگان امری واجب است.
مهارت تصمیم‌ گیری. تصمیم‌ گیری‌ نیاز به مهارت دارد. انسان‌ها به صورت‌های مختلفی تصمیم‌گیری می‌کنند، خواه این تصمیم درباره معامله‌ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی و یا ازدواج.

 
ادامه مطلب ...

دوران نامزدی

دوران نامزدی

دوره ی نامزدی دوره ی خاصی برای شناخت کامل از همدیگر است. در این دوره از زمان، دختر و پسر آنچه که هستند، رفتار می کنند. البته باید به این موضوع دقت داشته که با یک یا دو جلسه نمی توان به شناخت کامل از همدیگر رسید ولی تا حدودی می تواند موثر باشد . دوران نامزدی به دختر و پسر این مهلت را می دهد که در موقعیت‌های اجتماعی قرار گیرند، به شخصیت واقعی همدیگر بیشتر ، دست پیدا خواهند کرد و حتی می‌توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.

دوران همسریابی  و ازدواج خیلی مهم است.


دوران نامزدی چیست؟
وقتی رابطه ای خوب و صمیمی در دوران نامزدی وجود داشته باشد خود فرد نیز حس خوبی پیدا می کند . با هم همکاری خواهند داشت به گفت گوی همدیگر گوش می دهند و اگر دوره ی نامزدی هم زیاد باشد فرقی نمی کند چون با هم در خوشی هستند.

در دوران نامزدی ارتباط درست برقرار کردن اهمیت زیادی دارد. شما از اینکه نامزدتان از احساس و فکر شما با خبر شود، احساس ناراحتی نمی‌‌کنید، می‌توانید به راحتی با هم بحث و گفت‌وگو کنید و به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما خوب است.

 یک نامزدی ناسالم چگونه رابطه‌ای است؟
در یک نامزدی ناسالم، احساس شما درست متضاد آن چیزی است که دوست دارید. احساس اینکه رابطه‌تان ناسالم است، کاملاً برای‌تان مشخص است. در مورد فرد مقابل‌تان احساس خوبی ندارید و فکر نمی‌کنید که سرانجام خوبی داشته باشید. همیشه داشتن یک رابطه ناسالم به این معنا نیست که در آن یک فرد مورد سوء استفاده قرار بگیرد و دیگری سوء استفاده کننده باشد. سوء استفاده می‌تواند تعابیر دیگری نیز داشته باشد و فرد از نظرکلامی و احساسی نیز مورد استفاده قرار بگیرد و این اتفاق باعث خشونت هر دو طرف می‌شود.

علائم نامزدی‌های ناسالم
وقتی که نامزدتان بیش از حد به شما حساس باشد. و به هر روابط اجتماعی شما مخصوصا با جنس مخالف حسودی کند.  او به شما بگوید که چه چیزی بپوشید و چه نپوشید و کجا می‌توانید بروید و کجا نمی‌توانید بروید.  او با دیگران نیز بیشتر دچار مشکل و نزاع می‌شود و به طور کلی خشن است و زود کنترلش را از دست می‌دهد.  به شما ناسزا می‌گوید و با ادبیات نامناسبی با شما حرف می‌زند.  به خاطر مشکلات خودش شما را سرزنش می‌کند و شما را مسبب مشکلاتش می‌داند.  در حضور دیگران به شما بی‌احترامی می‌کند.  گاهی اوقات با شما از نظر فیزیکی درگیر می‌شود و حتی ممکن است به شما آسیب‌های جسمی برساند. به شما احساس رعب و وحشت می‌دهد. مثل این است که همیشه روی پوسته تخم‌مرغ راه می‌روید و هر لحظه ترس ترک خوردن و زمین خوردن دارید.

 چرا برخی افراد خشن‌تر از دیگران هستند؟


دلایل زیادی از قبیل بزرگ شدن در یک خانواده ی پر خشونت, مصرف برخی الکل و دارو و دلیل خشونت او هرچه باشد شما نیستید.

  
 
چرا بر خی دوران نامزدی ناخوشایند را ادامه می‌دهند؟

اگر دوران نامزدی‌تان بسیار بد است، چرا باید به آن ادامه داد؟ بله خارج شدن از رابطه‌ای که در آن مورد سوءاستفاده هستید، کار دشواری است، چرا که خشونت‌های فرد مقابل‌تان مثل یک چرخه معیوب دنبال دارد و شما را تحت الشعاع قرار می‌دهد. فرد سوء استفاده‌کننده رفتار ناخوشایندی دارد، اما مدام قول می دهد که درست می شود و یا دیگر هرگز تکرار نمی کند. یا فرد به خاطر قضاوت های نادرست دیگران و یا ترس از تنهایی نمی تواند به این رابطه خاتمه دهد.
چرا باید چنین رابطه ناسالمی را ترک کرد؟
این روابط روی خواب شما اثر می‌گذارند، باعث سردرد و دل دردهای شدید می‌شوند، احساس افسردگی می‌کنید، غمگین و نگران و عصبی می‌شوید، کمتر می‌توانید روی چیزی متمرکز شوید، خود را سرزنش می‌کنید، به دیگران نمی‌توانید اعتماد کنید. اغلب عصبی هستید. اعتماد به نفس‌تان از بین می‌رود، دیگر به سختی می‌توانید خودتان را باور داشته باشید احساس می‌کنید که یک قربانی هستید احساس درد می‌کنید و دیگر به هیچ‌چیز حس خوبی ندارید به خاطر تمام این دلایل هر چه زودتر باید رابطه ناسالم‌تان را ترک کنید.

چطور می‌توان خود را از نامزدی ناسالم نجات داد؟


ابتدا باید مطمئن شوید که دوره ی نامزدی ناسالمی دارید و بعد از مطمئن شدن بایک برنامه ریزی صحیح پیش بروید مثلا می توانید از یک مشاور کمک بگیرید.

برای دوست‌مان که مورد سوءاستفاده بوده است، چه باید کرد؟

به حرف‌های او بسیار با دقت گوش بدهید. بدون قضاوت و سرزنش کردن به حرف‌های او گوش دهید و بگویید که تمام حرف‌هایش را باور دارید و می‌دانید که این اتفاقات به خاطر اشتباهات او نبوده و در واقع او مقصر نیست. به او بفهمانید که همیشه هستید و می‌توانید به حرف‌هایش گوش دهید. به یادش بیاورید که دوستان و خانواده‌اش نیز به فکر او و نگران موقعیتش هستند و می‌خواهند که همیشه در امان باشد. حتی می‌توانید به او راه‌های درست و منطقی به پایان رساندن رابطه ناسالمش را نشان دهید و حتی به یک مشاور معرفی‌اش کنید. به خاطر داشته باشید که به پایان رساندن یک رابطه ناسالم در اغلب مواقع به تنهایی و بدون کمک دیگران صورت نمی‌گیرد. او را تشویق کنید تا مسئله‌اش را با یک فرد قابل اعتماد در میان بگذارد. همراهی و دوستی خود را به او ثابت کنید.

برای فردی که می‌خواهد به نامزدی ناسالمش ادامـه دهـد  چــه باید گفت؟

سعی کنید به دوستتان در این مورد راهنمایی دهید و مثلا به او بگویید که با یک مشاور صحبت کند و اگر او نخواست حرف های او را فاش نکنید و اعتماد او را جلب کنید و به راحتی از کنارش عبور نکنید.او را مابین دو راهی قرار ندهید تا دیگر رازهایش را هم با شما در میان نگذارد.می توانید با حرف زدن در مورد فردهایی شیبه موقعیت او , او را راهنمایی کنید.